بازگشت

استواري اراده و تصميم


وقتي وليد (حاكم مدينه) از امام حسين عليه السلام خواست كه با يزيد بيعت كند امام تا سه شب به زيارت مرقد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و متوسل شد [1] و از خدا كمك خواست و در نهايت تصميم گرفت كه از مدينه خارج شود و بيعت نكند پس از اين تصميم هيچگاه در عزم خود ترديد نكرد. بلكه آنچه را حق تشخيص داد و وظيفه خود مي دانست با قاطعيت بي نظيري به انجام رسانيد و به محمد بن حنفيه در مدينه گفت «اي برادر به خدا قسم اگر در دنيا براي من هيچ پناهگاهي نباشد باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نمي كنم [2]

از آن پس افراد زيادي به حضرت توصيه كردند كه از مدينه خارج نشود و يا به كوفه نرود ولي ايشان قبول نكرد. برخي از اين افراد عبارتند از:

1 - عبدالله بن عمر 2 - عبدالله بن زبير [3] . 289 - عبدالله بن عباس 4 - عمرة بن عبد رحمن 5 - اوزاعي 6 - محمد بن حنفيه (برادر حضرت امام حسين) 7 - عمربن عبد رحمن 8 و 9 - واقدي و زرارة 10 - ابو واقه ليش (كه حضرت را قسم داد كه خارج نشود) 11 - عبدالله بن جعفر (نامه اي براي حضرت فرستاد) 12 - عمروبن سعيد (حاكم مكه) كه طي نامه اي براي حضرت امان نامه فرستاد. 13 - يحيي بن سعيد و عبدالله بن جعفر فرستادگان عمروبن سعيد (حاكم مكه) 14 - فرزدق (شاعر معروف) 15 - عبدالله بن مطيع 16 - ام سلمه 17 - طرماح بن عدي 18 - جابربن عبدالله (كه امام را توصيه كرد با يزيد صلح كند) 19 - عبدالله بن عدوي 20 - مسور


بن مخرمه 21 - اين بكر بن عبد رحمن [4] .

تذكر: علت قبول نكردن اين توصيه ها را در بخش هاي قبلي بيان كرديم.


پاورقي

[1] موسوعه، 287 و بحار، ج 44، ص 288.

[2] موسوعه، ص 289.

[3] موسوعه، ص 3

[4] همان، ص 288 - 302 - 293 - 263 - 292 - 341 - 328 - 332 - 330 - 331 - 322 - 328 - 326 - 320 - 324 - 307.