بازگشت

قلمرو پيروي از الگو و اسوه


از مطالب قبل روشن شد كه كردار و گفتار و حتي سكوت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امام عليه السلام مي تواند سرمشق ما باشد. ولي قلمرو اين الگو تا كجاست. اينك اين مطلب را در دو قسمت بررسي مي كنيم:

1 - پيروي الگو هم براي دنياي انسان و هم براي آخرت اوست.

آري اين پيام مهم همه ي انبياء و امامان عليه السلام است. كه دين براي سعادت و آباداني دنيا و آخرت انسان فرستاده شده است و امام الگوي عملي و مجسم دين است. پس رفتار او سرمشق زندگي دنيا و سعادت او نجات اخروي انسان است.

اگر دين فقط براي آخرت انسان بود و اگر حسين عليه السلام فقط براي نجات اخروي قيام مي كرد و احكام و اخلاق و عقايدي براي مردم بيان مي كرد كه ربطي به دنياي دنيامداران و جباران نداشت پس چه لزومي داشت كه با او بجنگد و چرا او راه شهادت را انتخاب مي كرد.

جباران و ستمگران در طول تاريخ هيچگاه از عبادت و دين گوشه گيران نترسيده اند بلكه گاهي اين زهدنمايي غير صحيح را ترويج مي كنند.

آنان از ديني هراس دارند كه به صحنه ي زندگي دنيا آيد و طرح و برنامه براي حكومت و اداره ي زندگي مردم ارايه كند، احكام حقوقي و جزايي بيان كند و مدلي براي اداره ي جامعه باشد.


2 - پيام هاي عاشورا و قيام امام حسين عليه السلام دو گونه است:

نخست پيام ها و الگوهاي عام و كلي كه در همه زمان ها و مكان ها و براي همه افراد قابل پيروي است.

مثل: آزاد زيستن، نپذيرفتن ذلت و بندگي ديگران و فقط بنده خدا بودن، دفاع جانانه از دين، شهادت طلبي و نترسيدن از مرگ و...

دوم: پيام هاي خاص نظامي و سياسي كه در شرايط خاصي صادر شده است، پيروي از اين الگوها وقتي ممكن است كه، دقيقا مثل همان شرايط تحقق يابد (با حفظ موضوع و قيود آن).

0چرا كه گاهي امام عليه السلام با توجه به شرايط زمان، مكان، اوضاع، احوال سياسي و افراد، تصميمي نظامي يا سياسي مي گيرند يا حكم حكومتي صادر مي كنند كه، در شرايط ديگر قابل اجرا نيست؛ براي مثال سخنراني شخص امام حسين عليه السلام و نماز جماعت به همراه نيروهاي دشمن در آن شرايط قابل عمل بود و حضرت اجرا كرد [1] .

ولي امروز با تغيير اوضاع و شرايط نماز جماعت با نيروهاي دشمن خطر دارد بلكه ممكن نيست مگر سخنراني از طريق راديو و تلويزيون انجام شود.

و همچنين در مورد خواب هاي امام عليه السلام كه در مدينه و در راه كربلا واقع شد بايد گفت [2] كه در اين موارد تكليف امام عليه السلام با ساير مردم يكسان نيست.



پاورقي

[1] موسوعه، ص 355 از منابع متعدد نقل مي‏کند.

[2] بحارالأنوار، ج 44، ص 313 - 314.