كسب اطلاعات و اخبار
يكي از مسايل مهم در نزد ارتش هاي جهان كسب اخبار از دشمن است تا فرماندهان نظامي بتوانند با توجه به وضعيت فعلي دشمن و مقاصد او واكنش مناسبي نشان دهند و از حمله ها و حيله هاي دشمن جلوگيري كنند و يا آنها را به شكست بكشانند. امام حسين عليه السلام در جريان عاشورا در موارد متعدد و از راه هاي گوناگون اقدام به كسب اخبار نظامي و
سياسي مي كرد و حتي اقدام به تحليل اخبار دشمن مي نمود البته او به دنبال اخبار واقعي و صادق بود. در اين مورد به چند مثال توجه كنيد:
1 - كسب خبر از دوستان:
هنگامي كه امام حسين عليه السلام در مدينه با محمد بن حنفيه، برادرش، خداحافظي مي كرد از او مي خواست كه همه ي اخبار مدينه را به او گزارش كند و «چشم امام حسين» در مدينه باشد.
«فتكون لي عينا عليه و لا تخف عني شيئا من امورهم.» [1]
و نيز مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد تا اخبار آنجا را به حضرت گزارش كند و به او سفارش كرد كه اخبار را سريعا به من برسان تا طبق آن عمل كنم.
«فعجل لي بالخبر حتي اعمل علي حسب ذلك انشاء الله.» [2]
سرعت يك اصل مهم در كسب اخبار نظامي است كه بدون آن اخبار مرده و بي اثر مي شود و نيز «قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر» را (از بين راه مكه كربلا) به كوفه فرستاد و نامه هائي همراه آنها فرستاد. [3] تا بدين وسيله با مردم كوفه تبادل اخبار كند.
2 - كسب اخبار از رهگذران (شاهدان عيني وقايع)
هنگامي كه امام عليه السلام در راه رفتن به طرف كوفه به فرزدق (شاعر) برخورد كرد از او در مورد اوضاع و شرايط حاكم بر مردم كوفه سؤال مي كند.
و فرزدق در پاسخ گفت: آيا راست (صدق) بگويم؟
حضرت فرمود: (الصدق اريد) من خواهان خبرهاي درست هستم. سپس فرزدق گفت: كه قلبهاي مردم با توست و شمشيرهاي آنها با بني اميه است.
آنگاه امام عليه السلام حالات مردم كوفه را تحليل كرد و گفت: «مردم بنده ي ثروت هستند و دين لقلقه ي زبان آنهاست و به هر جا كه زندگي و معيشت آنها اقتضا كند روي مي آورند». [4] .
و نيز امام عليه السلام از «بشربن غالب» در راه كوفه سؤالاتي كرد تا اخباري بدست آورد. [5] .
3 - كسب اخبار از نيروهاي دشمن:
وقتي امام عليه السلام با سپاه حر روبرو شد نخست از آنها سؤال كرد: شما چه كساني هستيد، فرماند شما كيست، و از حر پرسيد: تو با ما هستي يا عليه ما هستي. [6] .
پاورقي
[1] همان، ص 289 از منابع متعدد نقل ميکند.
[2] همان، ص 314 از منابع متعدد نقل شده ميکند.
[3] همان، ص 339 و 340.
[4] همان، ص 336 و 337 و بحار، ج 44، ص 195.
[5] موسوعه...، ص 337.
[6] همان، ص 354.