بازگشت

حفظ روحيه ي نيروهاي رزمنده


يكي از مهمترين عوامل پيروزي در يك جنگ نظامي اين است كه نيروهاي رزمنده از روحيه و نشاط بيشتري برخوردار باشند چون نيروهاي مايوس، نااميد، بي هدف، بي انگيزه و... نمي توانند در جنگ كارآيي چنداني داشته باشد و از اين رو بود كه امام حسين عليه السلام از راه هاي مختلف تلاش مي كند كه روحيه و نشاط نيروهاي رزمنده را حفظ و تقويت نمايد كه در اينجا به چند مورد آنها اشاره مي كنيم:

1 - تقويت ايمان در رزمندگان:

هر اندازه ايمان، خصوصا ايمان به معاد، در يك نفر رزمنده و مجاهد در راه خدا بيشتر باشد از جان گذشتگي او نيز بيشتر و ترس از مرگ او كمتر خواهد شد.

در قيام عاشورا امام حسين عليه السلام از طريق كشف و شهود و نشان دادن منازل رزمندگان در بهشت، به تقويت ايمان آنان مي پرداخت و از اين روست كه ياران ايشان به راحتي به استقبال تيرها و شمشيرها مي رفتند. (انهم كشف لهم الغطاء حتي رأوا منازلهم من الجنة) [1] .

و نيز حكايت شده كه امام عليه السلام براي ياران خويش احاديثي را از پيامبر


صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي كردند تا روحيه رزمندگان را تقويت نمايند [2] .

2 - وقتي امام عليه السلام در راه مكه به كربلا خبر شهادت مسلم بن عقيل و هاني را مي شنوند استرجاع مي كند (يعني: انا لله و انا اليه راجعون مي گويد) ولي زاري نمي كند تا روحيه ي رزمندگان تضعيف نشود [3] .

3 - استواري امام حسين عليه السلام موجب عدم تزلزل روحيه سپاهيان مي شد:

البته اين قانون كلي است كه وقتي فرمانده سپاه شجاع و استوار باشد و در مراحل سخت جنگ روحيه خود را حفظ كند مي تواند سرمشق خوبي براي رزمندگان باشد.

هنگامي كه كار جنگ سخت مي شد ياران به امام عليه السلام نظر مي كردند و مي ديدند كه برخلاف بعضي از افراد كه رنگهايشان تغيير مي كرد و قلبشان ترسان مي شد، امام عليه السلام و ياران خاص او نوراني تر و آرام تر مي شدند و از اين استواري امام، آنان نيز درس شجاعت مي آموختند و بعضي از اصحاب به ديگران مي گفتند: به امام عليه السلام نگاه كنيد كه اصلا باكي از مرگ ندارد. (انظروا لايبالي بالموت) [4] .

4 - تحليل مسأله مرگ توسط امام حسين عليه السلام براي نيروهاي مجاهد: بطور كلي اگر رزمنده اي مرگ را فنا و نابودي بداند از آن مي ترسد اما اگر مسأله مرگ براي او حل شود با شجاعت به ميدان جنگ مي رود و از كشته شدن نمي هراسد. و از اين رو بود كه امام حسين عليه السلام مرگ را براي ياران خود تحليل مي كند، و مي فرمايد:


«مرگ پلي است كه بوسيله آن از ناراحتي ها به سوي بهشت وسيع و نعمت هاي دايمي عبور مي كنيم چه كسي از شما نمي خواهد كه از زندان به كاخ برود.

ولي مرگ براي دشمنان شما مثل كسي هست كه از قصري به زندان و محل عذاب برود.» [5] .

و در جاي ديگر مي فرمايد: «مرگ در راه رسيدن به عزت غير از زندگي ابدي نيست و زندگي با ذلت چيزي غير از مرگ همراه با نابودي نيست.» [6] .

و باز هم مي فرمايد: «آري پدرم از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي كند كه: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.» (ان الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر) [7] .

و اين سخنان حضرت آنقدر موثر بود كه وقتي از قاسم سؤال مي كند: «مرگ در نظر تو چگونه است؟ مي گويد: «احلي من العسل» از عسل شيرين تر است.» [8] .

اين روش و سخنان امام حسين عليه السلام آموزه اي است براي همه فرماندهان نظامي كه مسأله ي مرگ را براي رزمندگان حل كنند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44 ص 297.

[2] بحارالأنوار، ج 44، ص 297.

[3] موسوعه...، ص 344.

[4] بحارالأنوار، ج 44، ص 298.

[5] همان، ص 297.

[6] موسوعه، ص 360.

[7] همان، ص 297.

[8] همان، ص 402.