بازگشت

رعايت تاكتيك هاي نظامي و مسايل امنيتي


در اين مورد به موارد زير توجه كنيد:

1 - در مدينه وقتي وليد (كه از طرف يزيد حاكم مدينه بود) ازاو مي خواهد كه براي پاره اي از مذاكرات به منزلش برود (حضرت احساس مي كند كه معاويه مرده است و) به قاصد وليد مي گويد من ساعتي بعد مي آيم. امام در اين فاصله محافظاني از بين اصحاب و جوانان اطراف خود برمي گزيند و به آنها مي فرمايد: «شمشيرها را زير لباس پنهان كنيد و خارج خانه بمانيد.» و يك كلمه رمز قرار مي دهد كه هر گاه امام آن كلمه را فرمود آنها داخل خانه شوند و هر چه امام عليه السلام فرمان داد انجام دهند.

كلمه رمز اين بود «يا آل الرسول ادخلوا اي خاندان پيامبر داخل شويد.» و در بعضي روايات آمده است كه امام عليه السلام فرمود: اگر چيز مشتبهي را


شنيديد داخل خانه شويد و جالب اين است كه وقتي صداي امام عليه السلام در حين مذاكرات بلند شد آن محافظان در خانه را گشودند و سلاح بركشيدند و داخل شدند و در اين هنگام حضرت به آنها توصيه فرمود كه به خانه هايشان برگردند (چون خطر برطرف شده بود).

اين ماجرا به ما مي آموزد كه در برخورد با مخالفان به مسايل امنيتي و حفاظتي كاملا توجه داشته باشيم.

2 - وقتي امام حسين عليه السلام با سپاه حر برخورد مي كند، نماز جماعت به امامت حضرت برگزار مي شود، بعد از نماز امام عليه السلام براي هر دو سپاه سخنراني مي كنند و در آن حال بر شمشير خود تكيه كرده است [1] .

و نيز وقتي در عصر تاسوعا كنار خيمه ها به خواب كوتاهي فرو مي رود، در همان حال آماده است.

و اين آمادگي نظامي يك فرمانده تمام عيار جنگي است كه كاملا توجه دارد مبادا در حال نماز يا سخنراني غافلگير شود.

3 - وقتي امام و همراهانش به سپاه حر برخورد كردند فورا دستور داد خيمه ها را بر پا كنند يعني پايگاه و مقر نظامي خويش را مستقر ساخت.

4 - امام حسين عليه السلام و ياران او هنگام ديدن سپاه حر شمشيرهاي خود را برداشته و خود را مسلح كرد بودند و عمامه هاي خود را به سر گذارده بودند؛ يعني در آمادگي كامل نظامي بودند [2] .

5 - وقتي امام حسين عليه السلام سپاه حر را ديد حضرت از «زهير» سؤال مي كند كه «در اين حوالي جايي را به عنوان پناهگاه يا بلندي سراغ داري


كه پشت سپاه را به طرف آن بلندي قرار دهيم و از يك طرف با سپاه دشمن روبه رو شويم.» [3] .

زهير در پاسخ امام كوه «ذي جثم» را نشان داد و آن را مناسب توقف سپاهان دانست و...

نكته جالب پرسش امام عليه السلام آن است كه ايشان در پي موقعيت جغرافيائي مناسب براي روبه رو شدن با دشمن است، بطوري كه دشمن نتواند از همه طرف به آنها حمله كند يا آنها را فورا محاصره نمايد و توجه به اين نكته اهميت مطلب را بيشتر مي كند كه بدانيم، تعداد سپاهيان حر بيش از اصحاب امام عليه السلام بودند (سپاه حر حدود هزار نفر بودند) [4] .

6 - امام حسين عليه السلام مواظب هر گونه فرياد حتي صداي تكبير بي موقع بود. و هنگامي كه يكي از ياران او در محل «شراف» تكبير گفت، امام سؤال كرد: «چرا تكبير گفتي؟»

او جواب داد: «من نخل هايي مي بينم» اما بني اسد گفتند كه «ما قبلا در اين مكان (يعني نزديك كربلا) نخل نديده ايم» از اين رو حضرت پيگري نمود تا معلوم شد كه سپاه حر در حركت است و نيزه هاي آنان از دور همچون نخل نمايان است [5] .

7 - انتخاب راهنما براي شناسايي مسير:

پس از برخورد سپاه حر با امام حسين عليه السلام حر به امام گفت: «به كوفه و مدينه نرو و راه سومي را انتخاب كن.»


امام حسين عليه السلام در بين اصحاب ندا داد: آيا كسي هست كه راه بشناسد؟

«طرماح بن عدي طائي» اعلام آمادگي كرد و راهنماي سپاه شد او جلو مي رفت و امام با سپاهيان به دنبال او حركت مي كردند [6] .

8 - عدم اعتماد به نامه ها و اخبار سياسي و نظامي مشكوك:

وقتي نامه اول كوفيان، در دهم ماه رمضان، در مكه به دست امام عليه السلام مي رسد حضرت جواب نمي دهد (و به آن اطمينان نمي كند) تا اينكه در دوازدهم رمضان، صد و پنجاه نامه ي ديگر به امام مي رسد و نامه هاي ديگري نيز در چهاردهم رمضان مي رسد. آنگاه امام از فرستادگان و نامه رسانان سؤال مي كند كه «موقع نوشتن اين نامه ها چه كساني حضور داشتند» [7] .

سپس حضرت، مسلم بن عقيل را براي آزمايش مردم و امتحان درستي نامه ها و خبرها به كوفه مي فرستد.

آموزه اين جريان آن است كه امام عليه السلام، از هر كس هر خبري رسيد، قبول نمي كند و با احتياط كامل برخورد مي كند.

9 - مواظبت از جان فرمانده:

وقتي «عمر بن سعد» نمايندگاني را به عنوان سفير و پيام رسان خدمت امام عليه السلام فرستاد، دو نفر از اصحاب (ابوثمامة صائدي و زهيربن قين) كه نگهبان خيمه ها بودند جلوي آنها را گرفتند و آنان را خلع سلاح كردند سپس اجازه ملاقات با امام عليه السلام صادر شد. و حتي يك نفر از قبيله سبعين (فلان بن عبدالله سبعيني) كه حاضر نشد اسلحه ي خود را زمين بگذارد به او


اجازه ملاقات با امام را ندادند. و بدون اينكه پيام خويش را برساند مجبور به بازگشت شد [8] .

و نيز «عمرو بن قرظة» كه از ياران فداكار امام عليه السلام بود هميشه هر تير يا شمشيري كه به طرف امام عليه السلام مي آمد با دست خود از امام عليه السلام دور مي كرد و تا وقتي كه او مشغول دفاع بود به امام حسين عليه السلام آسيبي نرسيد [9] .

و نيز در هنگام نماز در ظهر عاشورا دو نفر از اصحاب (يعني زهيربن قين و سعيد بن عبدالله) جلوي امام ايستادند تا نماز ظهور را خواندند [10] .

هلال بن نافع نيز شب ها به دنبال حضرت مي رفت و با شمشير از او محافظت مي كرد خصوصا در موارد خطر و توطئه و از اين رو بود كه هلال نزديك ترين اصحاب به امام حسين عليه السلام بود و اكثر اوقات ملازم ايشان بود چرا كه هلال مردي بصير بود [11] .

10 - وقتي امام حسين عليه السلام در ظهر روز عاشورا مي خواستند نماز جماعت بر پا كنند همواره با نصف اصحاب خويش نماز گزاردند و نصف ديگر در ميدان نبرد ماندند [12] و آموزه اين مطلب براي ما رعايت كامل احتياط در صحنه ي نبرد حتي در حال انجام عبادات است.

11 - استفاده از هر نيرو در جاي مناسب:

وقتي مخالفان امام تقاضاي نبرد و هماورد مي كردند، ياران وفادار امام عليه السلام داوطلب جنگ مي شدند ولي حضرت از بين آنان افرادي را انتخاب مي كرد و حتي در يك مورد «عبدالله» بن عمير كلبي» را بر «حبيب و برير»


ترجيح داد چرا كه دستان او قوي بود و او مردي بلند قامت و مناسب آن ميدان بود [13] .

12 - رعايت احتياط در ماموريتهاي غير جنگي:

وقتي حضرت ابوالفضل عليه السلام از طرف امام عليه السلام مامور مي شود كه از قصد دشمن (در حركت عصر تاسوعا) سؤال كند، وي به اتفاق بيست نفر از اصحاب امام حركت مي كند و در برابر دشمن مي ايستد و سؤال مي كند [14] .

و نيز وقتي حضرت ابوالفضل عليه السلام را مامور مي كند كه در هنگام شب آب آورد او به همراه بيست و سه نفر از ياران حركت مي كند و اقدام به آوردن آب مي كند [15] .

و همچنين وقتي امام حسين عليه السلام مي خواست با عمر سعد فرمانده لشكر دشمن مذاكره حضوري انجام دهد امام با بيست نفر از ياران خويش جلو رفت و دو نفر از آنان (علي اكبر و عباس عليه السلام) را به عنوان محافظ شخصي به صحنه مذاكره برد و فرمانده دشمن نيز همين كار را انجام داد [16] .

13 - در شب عاشورا غلام ابوذر شمشير امام را آماده مي كرد و آن را اصلاح مي نمود [17] و روز عاشورا نيز امام با سپر و شمشير مجهز به ميدان مي رود اگر چه او تنها بود و از وسايل جنگي چندان كاري ساخته نبود.

در شب عاشورا همه سپاهيان مشغول عبادت و تهجد و... بودند و با اينكه مي دانستند فردا شهيد مي شوند ولي اسلحه خود را آماده مي كردند.

14 - آزمايش اصحاب و ياران براي جنگ:


حضرت زينب عليهاالسلام در شب عاشورا به امام عرض مي كند كه: «آيا نيت هاي اصحاب خود را امتحان كرده اي من مي ترسم...»

و امام حسين عليه السلام فرمود كه: «به خدا قسم آنها را امتحان كرده ام. در آنها افراد نامناسب و سست نيت نيست، علاقه آنها به مرگ مثل علاقه كودك به شير مادر است.» [18] .

تجديد بيعت امام عليه السلام با اصحاب خود در شب عاشورا نيز، نوعي امتحان ياران بود. همانطور كه بعضي روايات تلخي به اين مطلب اشاره دارد [19] .

15 - شناسايي و گشت شبانه در اطراف اردوگاه سپاه:

امام عليه السلام شبانه اطراف لشكر را بازديد مي كرد تا غافلگيرانه مورد هجوم دشمن واقع نشوند [20] .


پاورقي

[1] همان، ص 335 از الفتوح 85/5 - مقتل خوارزمي 231/1 نقل مي کند.

[2] همان، ص 353.

[3] موسوعه، ص 354 و 353 از تاريخ طبري 305/3 - الارشاد، ص 323 و بحار 375/44 نقل مي کند.

[4] همان، ص 353.

[5] موسوعه...، ص 352.

[6] موسوعه کلمات الامام حسين عليه‏السلام، ص 360.

[7] همان، ص 311 و 312.

[8] همان، ص 380.

[9] همان، ص 442.

[10] موسوعه...، ص 445.

[11] همان، ص 406.

[12] همان، ص 445.

[13] همان، ص 433 و 434.

[14] همان، ص 391.

[15] الفتوح 102/5 - تاريخ طبري 313/3 - الهوف ص 38 - العوالم به نقل از موسوعه، ص 386.

[16] موسوعه...، ص 387.

[17] همان، ص 404.

[18] همان، ص 491.

[19] همان، ص 410.

[20] همان، ص 406.