بازگشت

چگونگي هلاكت يزيد


روزي با خواص از اصحابش به قصد شكار به صحرا رفت، باندازه دو روز يا سه روز از شهر شام به سمت وادي شام بيرون رفت، ناگاه آهوئي ظاهر شد، يزيد به اصحابش گفت: خودم مي خواهم به تنهائي در صيد اين آهو اقدام كنم كسي با من نيايد، آنگاه سوار بر اسب شد و آهوئي دنبال مي كرد، آهو او را از اين وادي به وادي ديگر برد، نوكرانش هر چه در پي او گشتند اثري از او نيافتند.

مي گويد: در آن صحرا تشنگي سختي بر او غلبه كرد، به صحراءنشيني برخورد كرد كه از چاه آب مي كشيد، مقداري آب به او داد ولي رفتار ملوكانه به او نداشت، يعني آن مرد اعرابي تعظيم و سلامي كه به پادشاهان و امراء مي كنند، اين مرد اعرابي به او نداشت. يزيد گفت: اگر مرا بشناسي كه من كيستم بيشتر مرا احترام مي كني! آن اعرابي گفت: اي برادر عرب تو كيستي؟ گفت: من اميرالمؤمنين يزيد پسر معاوية هستم. اعرابي گفت: سوگند به خدا تو كشنده ي حسين بن علي هستي اي دشمن خدا و رسول خدا، اعرابي خشمناك شد و شمشير يزيد را گرفت و بر سر يزيد زد، شمشير بر سر اسب رسيد، اسب در اثر شدت ضربت فرار كرد و يزيد از پشت اسب آويزان شد، اسب سرعت مي گرفت و يزيد را بر زمين مي كشيد، آنقدر او را بر زمين كشيد كه پاره پاره شد، اصحاب يزيد در پي او آمدند اثري از يزيد نديده اند مگر اينكه به اسب او رسيدند فقط ساق پاي يزيد روي ركاب آويزان بود آن را ديدند، با تأسف و اندوه به شهر شام برگشتند!! [1] .

با توجه به ذكر اين همه موارد، آيا كسي منكر خشم خدا بر قاتلين ابا عبدالله عليه السلام مي شود؟ هم اكنون كه ساليان متمادي از جريان حادثه ي كربلا مي گذرد، ما شاهد كرم الهي به دوستان امام حسين عليه السلام و غضب خداوند بر منكران آن حضرت هستيم. آناني كه مراثي و محافل حسين عليه السلام را گرامي داشتند چه بسا از الطاف الهي بهره مند شدند، و بر عكس، آناني كه دشمني با مجالس امام حسين عليه السلام كرده اند چگونه كيفر دنيوي را قبل از عذاب اخروي چشيدند. متأسفانه بحث بطول انجاميد وگرنه شواهدي را ذكر مي كردم و شما خواننده گان محترم مي توانيد به كتابهائي كه وقايع و داستان عاشوراء را نوشتند مراجعه كنيد.



پاورقي

[1] مقتل مفيد (ره)، ص 202.