بازگشت

عاشورا هنگام نزول خشم خدا


سين بن علي عليه السلام دو خطبه ي يكسان با اندك تفاوتي، در روز عاشورا با فاصله ي كوتاهي ايراد فرمودند:

پيش از شروع جنگ، آن زمانيكه تشنگي حسين عليه السلام و يارانش را غلبه كرد. مردي بنام بريد بن حصين همداني بر امام عليه السلام وارد شد و از او اجازه خواست اينكه با سپاهيان دشمن پيرامون آب سخن بگويد. امام عليه السلام به ايشان اذن فرمودند: يزيد در مقابل جمعيت گفت: اي گروه مردم! خداوند محمد صلي الله عليه و آله را به حق به عنوان بشير و نذير فرستاد تا اينكه همگي را به سوي يكتاپرستي دعوت كند و رسول خدا چراغ هدايت مردم گردد. از اين آب فرات خوكهاي سياه و سگها مي نوشند در حاليكه شما ميان آب و پسر پيامبر حائل شديد. آنان گفتند: زياد سخن مي گويي كافي است، سوگند به خدا! حسين عليه السلام را در تشنگي قرار خواهيم داد. امام عليه السلام فرمود اي بريد بنشين. آنگاه بيانات مهمي را ايراد فرمودند كه قسمتي از بيانات امام عليه السلام در اين جا مي آيد:

اشتد غضب الله علي اليهود حين قالوا: عزيز ابن الله، و اشتد غضب الله علي النصاري حين قالوا: المسيح ابن الله، واشتد غضب الله علي المجوس حين عبدوا


النار من دون الله، و اشتد غضب الله علي قوم قتلوا نبيهم، و اشتد غضب الله علي هذه اعصابة الذين يريدون قتلي، ابن نبيهم. [1] .

امام عليه السلام در حاليكه محاسن شريفش را با دست مبارك گرفته بود فرمود: خشم خداوند بر يهود، زماني سخت شد كه عزيز را پسر خداوند گرفته اند. و خشم خداوند زماني بر نصاري شديد شد كه مسيح را پسر خداوند دانستند. و خشم خداوند زماني بر مجوس شدت گرفت كه آنها آتش را معبود خودشان گرفته اند و آنرا مي پرستيدند بدون اعتقاد به خداوند، و غضب خداوند بر مردمي سخت گرديد كه پيامبرشان را كشتند و غضب خداوند بر اين جماعتي شديد شد كه كشتن مرا (يعني پسر پيامبرشان را) خواستارند.

بيان دوم امام عليه السلام هنگامي است كه تعدادي از ياران او كشته شده اند، فرمودند:

اشتد غضب الله علي اليهود اذ جعلوا له ولدا، و اشتد غضبه علي النصاري اذ جعلوه ثالث ثلاثة، و اشتد غضبه علي المجوس اذ عبدوا الشمس والقمر دونه، و اشتد غضبه علي قوم اتفقت كلمتهم علي قتل ابن بنت نبيهم. اما والله لا اجيبهم الي شي ء مما يريدون حتي القي اللهو انا مخضب بدمي، اما من مغيث يغيثنا، اما من ذاب يذب عن حرم رسول الله. [2] .

هنگامي غضب خداوند بر يهود شدت گرفت كه براي خداوند فرزندي قرار دادند، و زماني بر نصاري غضب خداوند سخت شد كه سه خدايي شدند، و عبادت آفتاب و ماه موجب خشم خداوند بر مجوس شد. اكنون خشم خداوند بر مردمي شديد شد كه بالاتفاق براي كشتن پسر پيغمبرشان سخن مي گويند.

آگاه باشيد! سوگند به خدا پاسختان را نمي گويم تا اينكه با خداوند ملاقات كنم در حالي كه محاسنم رنگين به خون من شده. آيا فريادرسي نيست فرياد مرا جواب دهد؟ آيا دفاع كننده اي نيست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟



پاورقي

[1] بحار، ج 44، ص 319.

[2] بحار، ج 45، ص 12 - مقتل مقرم، ص 295 - الطبري، ج 6، ص 255 - مقتل شيخ مفيد، ص 89.