بازگشت

هيبت و ترس در دلهاي سپاهيان عمر بن سعد


قرآن مي گويد: در دل كافران رعب و هراس مي افكنم آنگاه گردنهاي آنها را بزنيد. و با توجه به قبل و بعد آيه اين را از امدادهاي غيبي مي داند. سألقي في قلوب الذين كفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق. [1] .

با مطالعه در مقاتل و تاريخ عاشورا، واهمه ي دشمن از سپاهيان اندك امام حسين عليه السلام اين قدر زياد بوده كه قبل از فرارسيدن روز عاشورا قصد شبيخون و حمله به سپاه اسلام را داشتند. و لذا صداي همهمه ي لشگر وقتي به امام عليه السلام در روز نهم مي رسد. امام، ابوالفضل عليه السلام را مي فرستد تا از آنان مهلت بگيرد كه يك شب را با خداوند مناجات كند آنگاه فردا براي جنگ آماده مي شود. [2] .

شب عاشورا فرامي رسد، امام دستور مي دهد هر يك از اصحاب غسل كنند و لباسها را شستشوي دهند تا معطر و پاكيزه به استقبال شهادت بروند. ولي آب فرات بسته است و مشكها خالي است. امام به فرماندهي فرزندش علي عليه السلام بهمراهي سي سواره و بيست پياده را به شريعه مي فرستد. در ميان طوفان لشكر، اين اندك جمعيت مي جنگند مشكها را پر از آب مي كنند. [3] .


پاورقي

[1] انفال/12.

[2] اصل ماجرا در کتاب معالي السبطين، ج 1، ص 331 و نيز کتابهاي ديگر مطالعه کنيد.

[3] معالي السبطين، ج 1، ص 334.