بازگشت

قاطعيت


پيدايش ضعف در رهبري موجب لغزش در اداره ي مردم مي شود. رهبر بايد از قاطعيت قوي برخوردار باشد تا بتواند بر بسياري از مشكلات بر گرفتاريها فائق آيد. شكست ناپذيري رهبري مي تواند بسياري از محاسبات دشمن را نابود سازد و افكار آنان را لحظه به لحظه عوض كند. چه بسا شكست انقلابهاي دنيا بر اثر نداشتن رهبري قاطع و بت شكن است.

امام حسين عليه السلام با تمام قاطعيت هدف خود را دنبال مي كند كه بصورت فهرست تقديم مي كنيم.

1- در برابر دلسوزي ابن عباس مي گويد:

والله لا يدعوني حتي يستخرجوا هذه العلقة من جوفي فاذا فعلوا ذلك سلط الله


عليهم من يذلهم حتي يكونوا اذل من فرام المرئة. [1] .

به خدا سوگند بني اميه مرا رها نمي كنند مگر اينكه خون مرا بريزند. خداوند كسي را برآنان مسلط مي كند كه آنها را به ذلت و خواري بكشاند كه از كهنه پارچه اي كه زنان در ايام قاعده گي از او استفاده مي كنند پست تر و ذليل تر شوند.

2- در پاسخ محمد حنفية مي گويد:

يا اخي لو لم يكن في الدنيا ملجأ و لامأوي لما بايعت ييد بن معاوية. [2] .

برادر اگر در تمام دنياي پهناور هيچ پناهگاهي و مأوائي نباشد باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد.

در اين جا بود كه اشك برادرش محمد به صورتش جاري شد و امام به گفتارش ادامه مي داد كه فرصت در نقل همه ي سخنان آن حضرت نيست.

3- هيهات منا الذلة. درود باد! ما زير بار ذلت نمي رويم.

4- سأمضي و ما بالموت عار علي الفتي. من بسوي مرگ مي روم چون مرگ بر جوان مرد ننگ نيست.

اين جمله را امام در پاسخ حر فرمودند:

5- والله لا اعطي الدنية من نفسي. بخدا سوگند هرگز تن باين پيمان ذلت آفرين نمي دهم.


پاورقي

[1] کامل ابن‏اثير، ج 3، ص 276.

[2] مقتل عوالم، ص 54، خوارزمي، ج 1، ص 188، ارشاد مفيد، ص 202.