بازگشت

فرياد از ظلم با ناله و اشك


امام سجاد عليه السلام با گريه و اشك در مصائب كربلا خاصه پدر بزرگوارش آغازگر مبارزه ي علني با دشمن است، اندوه يك انسان غمگين و مصيبت زده، اعماق جان مردم را آتش مي زند، و لرزه بر اندام حاميان ستم مي اندازد، خصوصا ناله اي كه همراه دعاها و افشاگريها باشد. [1] .


پاورقي

[1] بعنوان نمونه: يکي از غلامان امام سجاد حضرت علي بن الحسين (ع) نقل مي‏کند، روزي امام سجاد (ع) به بيابان رفت و من نيز به دنبال او بيرون رفتم، ديدم پيشاني را بر روي سنگ نهاد، من در گوشه‏اي ايستادم، صداي گريه و ناله‏ي امام را در سجده شنيدم، شمردم هزار بار گفت:

لا اله الا حقا حقا، لا اله الا الله تبعدا ورقا، لا اله الا الله ايمانا و تصديقا و صدقا.

معبودي جز ذات اقدس احديت نيست که وجودش حق و ثابت است، در برابر اين معبود يکتا خشوع کرده و تنها او را پرستش مي‏کنم، و او را تصديق کرده و به او ايمان مي‏آورم.

سپس سر از سجده برداشت در حالي که محاسن شريفش و صورتش غرق در اشک بود.

نزد او رفتم و عرض کردم: اي آقاي من، آيا وقت آن نرسيده که اندوهت پايان يابد و گريه‏ات کم شود، به من فرمود: واي بر تو، حضرت يعقوب پيغمبر و پيغمبر زاده بود، دوازده پسر داشت، يکي از فرزندانش بنام يوسف را خداوند پنهان کرد، موي سرش از فراق او سفيد شد و از غم او کمرش خميد و ديدگانش نابينا شد، با اينکه پسرش در همين دنيا بوده و زنده، ولي من پدر و برادر و هفده تن از بستگانم را کشته و به روي زمين افتاده ديدم، چگونه روزگار اندوهم را پايان دهد و از گريه‏ام بکاهد. (لهوف، ص 209).