بازگشت

حفاظت از جان فرماندهي


يكي از ويژگيهاي بارز اين جنگ، محافظت از جان شريف امام حسين عليه السلام بوده است. با توجه باينكه همگي مي دانستند، امام حسين عليه السلام كشته مي شود. و حضرت در شب عاشورا در ميان يارانش فرمود: لشكر عمرو بن سعد تشنه ي خون من است، مقصود، كشتن حسين است نه شماها، لذا مي توانيد برويد و از من دفاع نكنيد. ولي اصحاب امام با توجه به اطلاع از مرگ فرماندهي، حاضر نبودند صحنه ي كارزار را خالي كنند. بلكه هميشه درصدد حفظ جان او و عيال و فرزندانش بوده اند. دوست نداشتند قبل از شهادتشان زخمي بر بدن امام حسين عليه السلام برسد. و از هر گونه آسيبي او را نگه داري نمايند. از هر طرف مواظبت مي كردند كه لشكر دشمن ياراي تنگ كردن محاصره را نداشته باشد از اين رو آنچه در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشتند.

اين رمز، بخوبي دانسته مي شود، جنگي موفق است كه فرماندهي آخرين فرد


باشد كه بدست دشمن كشته بشود. نه اينكه اولين فرد نيروها كشته شده فرمانده ي لشكر باشد. امروزه هم اين رموز، بعنوان يكي از قوانين جنگي شمرده شده و به آن عمل مي كنند. ولي آن گونه كه در وفاداري اصحاب امام ديده شده در هيچ جنگي بجز، مواظبت علي عليه السلام از پيامبر در جنگها مشاهده نشده است.

وقتي عباس عليه السلام كشته مي شود امام حسين عليه السلام مي فرمايد: كمرم شكست و چاره ام قطع شد. اين عبارت همان رمزي است كه در شب عاشوراء از فداكاري ابوالفضل بما رسيده است. كه چون افسر رشيد امام حسين عليه السلام زنده بود لشكر جرأت تعرض به خيام را نداشتند. و همچنان عباس عليه السلام از خيام حرم پاسداري مي داد، و از هر طرف مواظبت مي كرد كه تا زنده است آسيبي به اهل حرم نرسد و فرزندان و كودكان آرام بخوابند. براستي شكستن كمر حسين غير از جانبازي عباس عليه السلام بوده كه پرچمدار كربلا زود غروب مي كند و داغي به اعضاء لشكر مي افكند و مسئوليت پاسداري از حسين عليه السلام را بعهده ي بازماندگان از لشگر مي گذارد.