بازگشت

معرفي رهبر


پس از آنكه شهادت امام و يارانش و اسارت رفتن زنان و كودكان براي آنان يقيني شد، امام درصدد معرفي قائدي، براي قافله سالاري كربلاست. كسي كه با شهامتها و شجاعتهايش، و بلاغت و فصاحت نطق و بيانش، و عقل و خردش نگذارد انقلاب عظيم حسين عليه السلام از جوشش و خروش به خاموشي برود، و از هر سو مسير انقلاب را هدايت نمايد؛ زيرا دشمن درصدد پايمال نمودن خون حسين عليه السلام و يارانش مي باشد تا جنگ را بر حق تلقي دهد.

فلذا امام در چند جلسه با زينب گفتگو مي كند، گاهي با او در يك خيمه، خلوت مي كند و گاهي در ميان اطفال و دختران و فرزندان خود توصيه هائي را به عقيله


بني هاشم مي كند. در كجا گريه كند و در چه جائي فرياد بزند.

همه اين افكار و اعمال او حساب شده مي باشد. بدون اينكه سوژه اي به دشمن بدهد.

تمام اين شرائط رهبري در زينب كبري (س) جمع شده است. از اينرو رهبري قافله به عهده اوست كه اگر بخواهيم در كيفيت آن بحث كنيم بطول مي انجامد ولي چند شاهدي از روز نهم محرم تا لحظه شهادت ذكر مي شود:

وقتي كه عصر روز تاسوعا، امام رؤياي خود را براي زينب شرح مي دهد، زينب از اين سخن لطمه بر صورت مي زند و مي گويد: يا ويلتا.

امام فرمود: ليس لك الويل يا اخية اسكتي رحمك الله.

خدا روز بد ندهد تو را چه شد؟ ساكت باش! شكيبائي كن! خدا تو را رحمت كند.

شب عاشورا سيدالشهداء با اصحاب به سخنراني پرداخت. آنها را از مجاري امر مطلع كرد. چون خيمه زينب پشت خيمه برادرش بود، اين اشعاري را كه امام در آنشب مي خواند:



يا دهر اف لك من خليل

كم لك من اشراق و الاصيل



غلام ابي ذر غفاري، دربان خيمه امام حسين بود، او مي گويد: چون خواهر امام اين اشعار را شنيد، خيلي بي تابي مي كرد. ضجه مي زد. امام بر بالين سر او آمد و فرمود:

يا اخيه لايذهبن حلمك الشيطان.

يعني آرام باش! مراقب باش كه شيطان حلم تو را نبرد.

قالت: بابي انت و امي استقبلت نفسي لنفسك الغداء.

پدر و مادرم فدايت آيا شما خود را در قبال كشتگان محسوب نموده اي؟

امام با خواهرش فرمود: اگر مرغ قطاء را به حال خود بگذارند آسوده مي خوابد.

باز زينب از شنيدن اين سخن لطمه بر صورت زد و گفت: آيا روح و روانت به ستم مرعوب گشته؟ و اين حالت تو مرا پريشان كرده است. باز گريبان چاك زد و بي هوش افتاد. امام آب بر چهره ي خواهر پاشيد و فرمود: اي خواهر! بخدا اميدوار باش، او بايد عزت دهد. بدانكه اهل زمين مي ميرند و اهل آسمانها باقي نمي مانند


جز ذات اقدس احديت همه هلاك مي شوند.

«كل شي ء هالك الا وجهه»

از اين بيان حضرت فهميده مي شود كه اين جملات شيرين، در جان زينب دميده شد و هر يك را در صحنه هاي مبارزات به اجراء مي گذارد. از همه ي جملات روشن و آرامش بخش اين جمله ي امام بسيار براي زينب حياتي بوده: اي خواهر! مبادا از كشته شدن من لطمه بر صورت خود زني، يا گريبان پاره كني، و بي صبري نشان دهي.

يا اختاه بحقي عليك اذا أنا قتلت فلا تشقي علي جيبا و لا تخشمي علي وجها.

آري بعد از روز ظهر عاشورا كار بر زينب سخت شده، همه زنان حرم فرياد مي زنند، زني كه كودك شيرخواره از دست داد، زني كه شوهر گرانقدر و ارزشمندي را در راه خدا داده.

از طرفي حملات دشمن به خيام اهل البيت عليه السلام آنقدر براي يك زني كه رهبري جمعيت اسرا را بعهده دارد، دشوار شد. لكن آن كلمات شهيدش حسين بن علي عليه السلام او را بصبر و شكيبائي مي خواند، و از رسالت خود يك قدم عقب نشيني نمي كند، كه تاريخ را به شگفتي واداشت! [1] .



پاورقي

[1] زندگاني حضرت زينب از ص 232-229.