بازگشت

طرح بيعت با يزيد


در زمان حكومت معاويه، زمينه ي مردم براي پذيرش هر فرماني آماده شده بود. برزگترين سد در مقابل آنان علي عليه السلام و امام حسن (ع) بودند كه آنان را با شهادت از صفحه روزگار برداشت و لذا نقشه بيعت مردم با يزيد را طرح مي كند تا بتواند حكومت اسلامي را بطور موروثي در خاندان خود حفظ كند و هم افكار ضد خدائي را در زير پرچم فرزند ناخلف خود باقي بگذارد. نتيجتا فرزند پليد او طرحهاي باقيمانده را پياده نمايد.


او در اراده مزورانه اي گامهاي بسياري برداشت و به همكاران خود در سراسر كشورهاي اسلامي وعده هائي داده است تا بتواند يزيد را به كرسي خلافت بنشاند.

بزرگترين مشكلي كه در بيعت گرفتن براي يزيد، معاويه را تهديد مي كرد وجود 4 نفر كه از شخصيتهاي سرشناس مدينه بنامهاي:

عبدالله بن عبدالله بن عباس - عبدالله بن زبير - حسين بن علي عليه السلام بود. آنان مخالف سرسخت يزيد بودند.

معاويه به والي مدينه سعيد بن عاص نوشت كه از مردم مدينه بيعت بگيرد ولي با خشونت برخورد نكند والي مدينه مردم را در فشار سخت قرار داد ولي مورد حمايت واقع نشد ناچار به معاويه نامه اي نوشت و ماجراي بيعت را مطرح نمود. معاويه در پاسخ گفت: درباره بيعت هيچ اقدامي نكن تا من به مدينه بيايم.

پس از چندي خود رهسپار مدينه شد در آنجا روزي حسين عليه السلام و عبدالله بن عباس را خواست و نسبت به آن دو احترام و مهرباني نمود و از فضائل يزيد ذكر كرد و او را بسيار مورد تمجيد خود قرار داد و با كنايه يزيد را بعنوان جانشيني خود معرفي كرد امام حسين عليه السلام در آن مجلس جواب دندان شكني داد؛ به گونه اي كه تمام يافته هاي او را باطل نمود و از زشتكاريهاي يزيد مردم را آگاه نمود.

و فهمت ما ذكرته عن يزيد من اكتماله و سياسته لامة محمد صلي الله عليه و آله تريد ان توهم الناس في يزيد كأنك تصف محجوبا او تنعت عائبا. [1] .

آنچه را پيرامون يزيد گفته اي فهميدم از سياست و پيشرفتها و كمالات او براي اجتماع اسلامي امت پيامبر صلي الله عليه و آله ولي تو مي خواهي مردم را درباره او دچار اشتباه سازي. تو از كسي مي گوئي كه كارهاي او در پشت پرده است و ديگران به اعمال او واقف نيستند.

يا اينكه درباره يزيد دانش خاص داري كه ديگران ندارند؟ او در جستجوي سگهاي ستيزه جو است، در هنگام صيد. و به دنبال يافتن كبوتراني است كه در بازي همانند خود ندارند.

او به دنبال زنان آوازه خوان است كه آلات غنا مي نوازند و در پي نواختن آلات لهو است. آنان را حجت و ناصر بر گفتار عامي، يا به همان مقدار خودت ميداني


اكتفا كن و ما را از اين امر واگذار.

امام عليه السلام با گفتن حقائق، وضعيت يزيد را بيان مي كند. مخصوصا جمله اي كه حائز اهميت است اينكه فرموده است:

كانك تصف محجوبا او تنعت غائبا.

تو مي خواهي كارهاي مخفي يزيد را ناديده بگيري آن اعمال پليد و زشتي كه مردم از آن آگاهي ندارند.

در اين ميان امام عليه السلام به دين خواهي پدر و پسر معترض مي شوند از اينكه آنان در ميان جامعه خود را متدين جلوه مي دهند ولي در نهان آنچه را كه مخالف خداست انجام مي دهند. آيا چنين كساني را كه مظهر فساد و جرثومه ي نيرنگ و خدئه و تزوير هستند، مي توان براي پست حكومت انتخاب كرد؟!

اينجاست كه امام با شورش انقلابي خود از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا انسانهاي مخفي در زير حجاب فساد را رسوا مي كند و پرده را از اندام آنان بر مي دارد و همچون خورشيد به ظلمت كفر بني اميه مي تابد و تمام دسيسه هاي پنهان، آشكار مي شود و دگرگوني در قاموس تاريخ كهن پديد مي آيد. [2] .


پاورقي

[1] الامامة والسياسة، ص 293.

[2] براي اطلاع بيشتر از شخصيت پليد معاويه به کتابهاي «النصائح الکفايه» و «معاوية بن ابوسفيان» که هر دو از نوشته‏هاي اهل سنت است، مراجعه شود.