بازگشت

اطاعت فرمانبرداري


اطاعت و فرمانبرداري يكي از عوامل تكامل است. آدمي چون داراي انواع غريزه است موجبات نافرماني اش فراهم مي باشد؛ بگونه اي كه هر لحظه فرماندهي انديشه را از او مي گيرد و در زير نظر تمايلات قرار مي دهد. روي اين جهت قانون اطاعت،عالي ترين قوه اي است كه مي تواند غرائز را مهار كند.

انسان موفق آن كسي است كه مطيع خداست و از اوامر او سرپيچي نمي كند. فردي كه بدنبال شهوات حركت مي كند، چون شي ء حقيري است كه باد به هر طرف او را مي جنباند نمي تواند از خود مقاومت نشان بدهد.


بنابراين اطاعت در انسان ايجاد نيروي قوي مي كند و از مقاومت و سستي بيرون مي آورد. بهترين گواه، شهداي كربلا هستند كه با اطاعت از امام، حماسه درخشان را آفريدند و نامشان را در دفتري به بلندي تاريخ ثبت نموده اند.

چنانچه در آن زيارتنامه حضرت ابوالفضل العباس مي خوانيد:

السلام عليك يابن اميرالمؤمنين السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله اشهد انك قد جاهدت و نصحت و صبرت حتي اتيك اليقين. [1] .

درود بر تو اي پسر اميرالمؤمنين! درود بر تو اي عبدصالح و فرمانبردار خدا و رسولش! گواهي مي دهم بر تو كه جهاد نمودي و خيرخواهي كردي و صبر كردي تا آخرين لحظه عمرت.

با توجه به نقل زيارتنامه، قسمت چهارم، معين شد؛ زيرا عمل صالح معيار ديگري براي تكامل بوده است و در حق ابوالفضل گفته شده او عبد صالح خداست چون چهار نشانه عبد صالح در حضرت بوده است.

1- تصفيه قلب 2- اصلاح علم 3- اصلاح كسب 4- اصلاح تمام امور

قال رسول الله:

علامة الصالح اربعة: يصفي قلبه و يصلح عمله و يصلح كسبه و يصلح اموره كلها. [2] .

حضرت عباس از نظر عبادت و زهد و تقوي نمونه بود.

مرحوم صدوق در ثواب الاعمال مي گويد: اثر سجده در پيشاني او نمايان بود، چنانچه وقتي سرهاي شهدا را وارد كوفه كردند، آن اثر را بر پيشاني او مشاهده مي كردند و بر اساس همان اثر سر ابوالفضل العباس را تشخيص دادند. چون در ميان مردم شهرت داشت او مظهر جمال الهي بود هر اندازه در حق او گفته بشود كم است ولي بيش از اين مجال نيست.



پاورقي

[1] مفاتيح، ص 740.

[2] تحف العقول، ص 20.