بازگشت

عباس شهيد آگاه


نمونه اي از آن شهداء شهيد اهل بيت و افسر شهيد حسين عليه السلام ابوالفضل العباس عليه السلام است كه امام صادق عليه السلام در حق او فرمود:

كان عمنا العباس نافذ البصيرة

عمويم عباس داراي بصيرتي تيز و شناختي بنيادي بوده است. [1] .

اينكه نمونه بودن يك شخصيت ممتاز همانند عباس عليه السلام براي علاقه مندان بسيار سهل و آسان است؛ زيرا فردي كه در جنگ صفين فداكاري خود و شهامت و شجاعت و مردانگي خود را به عرصه كارزار نمايش گذاشت تا جائي كه پدر بزرگوارش خطاب كند: به عباسم بگوئيد برگردد؛ چون او براي روز عاشورا بعنوان علمدار حسين عليه السلام امانت است.

ولي از ميان اين همه فضيلتهاي ابوالفضل امام صادق (ع) آگاهي و شناخت او را بيان مي فرمايد حائز اهميت است.

با اين بيان، مسلمانان بدون شناخت و معرفت ديني در محضر اربابان دين مورد توجه نيست. چنانچه امام علي بن الحسين عليه السلام در بيان زيارتنامه حضرت عباس مي فرمايد:

اشهد انك مضيت عن بصيرة من امرك. [2] .

گواهي مي دهم كه فرمان امامت را بر بصيرت و آگاهي اجرا نمودي و از كيان اسلام دفاع كردي.

مراد امام عليه السلام اين است كه حضرت عباس عليه السلام از روي تعصب قومي و يا برادري با دشمن مبارزه نكرد و بر اساس غيرت و مردانگي و اينكه او مردي شجاع است با دشمن جنگ نكرد بلكه دين را شناخت و پيوستگي ميان دين و حسين عليه السلام را به


عنوان اينكه حسين عليه السلام ستون دين است درك نمود كه اگر ستون خيمه برداشته شود شالوده دين سقوط مي كند.

شناسائي او نسبت به امامش آنچنان بوده كه هرگاه اجازه نشستن را امام نمي داد نمي نشست و بر روي پا در محضر امام مي ايستاد گرچه ساعتي باشد و اگر ادب و برخورد او را با امام محاسبه نمائيد نوشته اند:

كان كالعبد الذليل بين يدي الولي الجليل:

همچون عبد و برده حلقه بگوش و ذليل در برابر امام بود و هيچگاه ايشان را برادر خطاب نمي كرد هميشه به حسين عليه السلام مي گفت: سيدي و مولاي، يا ابا عبدالله، يابن رسول الله.

فقط در آخرين لحظه ي عمرش به امام عليه السلام برادر خطاب كرد؛ در آن وقتي كه عمود آهنين بر فرق او فرود آمد و از بالاي زين بر زمين افتاد. زيرا عباس عليه السلام مادر خود را كه ام البنين باشد كنيز مادرش حسين مي دانست گرچه پدر يكي است ولي به لحاظ افتراق مادر خود را براي برادري حسين لايق نمي دانست. ولي در آخرين لحظه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) او را خطاب به فرزند نمود. اينجا بود كه به حسين عليه السلام برادر خطاب كرد زيرا مادرش او را به فرزندي پذيرفته است.

اكنون بسياري از ضربه هائي كه بر مسملين وارد مي شود و دشمنان تمام قواي خود را بسيج نموده اند، در اثر كمبودهائي است كه مسلمين دچار آن هستند زيرا نسبت به بعضي اهداف كوشش و جديت دارند ولي نسبت به بعضي يا بهتر بگوئيم نسبت به بيشتر اغراض اسلام بديده سستي مي نگرند.

رهبران دين از مردم مهمترين نيروي قوي كه تسليم در برابر خدا و فرستادگان و پيام آوران مي دانند در جامعه نمي بينند غالبا از سرچشمه شهرت بيشتر شكل مي گيرند بجاي اينكه صفت الهي كسب نمايند.

اميد است از سلسله جنبان كربلا تسليم بوده در برابر خدا و دين و اطاعت از رهبري و امتثال از اوامر خدا را درس بگيريم كه بنفع همگان خواهد بود و شخصيت و آقائي پيروان دين حنيف امضاء مي شود.



پاورقي

[1] معالي السبطين، ج 1، ص 442.

[2] معالي السبطين، ج 1، ص 442.