بازگشت

ياران ميليوني


به عبارت ديگر امام نمي خواهد حصر عددي بكار برد بلكه مي خواهد نمونه اي از انسانهاي واقعي را نشان دهد و از حريم انسانيت دفاع كند كه اي انسان! تو مي تواني مظهر جمال الهي شوي؛ پس درست فكر كن و در مسير انحرافي قرار نگير. امام عليه السلام مي خواهد ياران ميليوني درست كند، ولي از باب اينكه مشت نمونه ي خروار است سخن از برتري اصحاب خويش مي كند.

قرآن از اين انسان نمايشي بسيار دارد؛ من جمله ارائه دادن يوشع و موسي عليه السلام را به محضر حضرت خضر تا اينكه از او اسرار آفرينش را بياموزند هر دو حركت كردند.

فوجدا عبدا من عبادنا اتينه رحمة من عندنا و علمنه من لدنا علما. [1] .

در آنجا بنده اي از بندگان خاص مرا يافتند كه او را رحمت و لطف خاص عطا كرديم و هم از سوي خود اسرار غيب و علم فراواني به او آموختيم.

خضر بعنوان عبد واقعي خداوند كه داراي خصائص منحصر بفرد است، مظهر انسانيت مي شود و براي موسي و يوشع نمايش داده مي شود؛ تا بتوانند از اين مظهر درسهائي را اخذ كنند. نمونه اي از حكمتها در ارائه آيات آمده است.

از اين رو مي گويند مؤمن آئينه مومن است؛ يعني از نگاه به مؤمن درسهائي و آموزشهائي دريافت مي شود كه از او جلوه ي حقيقت حق طلبي و واقعيتها را مي توان فراگرفت.


سؤال: انسان در چه زماني بيانگر مجموعه دين مي شود؟ و او را به عنوان مقتدا مي توان محسوب نمود؟

جواب: اينكه چهار اصل در تكامل انسان مدخليت دارد.

1- فرهنگ و آگاهي

2- ايمان و صلابت در دين

3- اطاعت و فرمانبرداري

4- درستكاري و عمل صالح


پاورقي

[1] کهف/ 65.