بازگشت

عاشورا معيار امتياز حق و باطل


اگر كسي بپرسد چرا اصرار داريد از محرم الحرام بعنوان مظهريت حق استفاده نمائيد؟ پاسخ اين سوال را با دو مقدمه آغاز مي كنيم.

مقدمه اول: اينكه در جوامع اسلامي دو خط هميشه مطرح بود يكي خط شيطان و اهريمن يعني راهي كه انسان را به ضلالت و گمراهي و جهل و تاريكي و فساد و تباهي معرفي مي كند، و خط ديگر خط رحمن و رضوان يعني مسيري كه آدمي را در هدايت و نور و تكامل به سمت اهداف عاليه ي حق سوق مي دهد. تفاوت اين دو مسير از هر جهت روشن است، يكي انسان را به انحطاط از ارزشها و كمالات مي كشاند، ديگري روح فضيلتها را به جامعه عرضه مي كند. گمان نمي كنم كسي ادعا كند كه اين دو خط وجود ندارد بلكه به هر شخصي مراجعه كنيد با اين دو خط درگير است و به فكر چاره انديشي است، امتياز اعتقادي ميان اين دو خط با بهره برداري از قرآن و كلمات اهل بيت عترت و طهارت حاصل مي شود، و در صحنه هاي مبارزه نيز از مكتب حسين عليه السلام بهترين درس براي هر انديشمندي مي باشد بدون اينكه تحير و عجزي از نظر درك و فهم از اين مسير اظهار نمايد؛ چون تاريخ امام آنقدر روشن است كه حتي تاريخ نويسان مسيحي را به قضاوت واداشته به عنوان نمونه: توماس كارلايل مي گويد بهترين درسي كه از تراژدي كربلا مي گيريم اين است كه حسين عليه السلام و يارانش ايمان به خدا داشتند آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددي در جائي كه حق با باطل روبرو شد اهميت ندارد و پيروزي حسين عليه السلام با وجود اقليتي كه داشت باعث شگفتي من است ما حسين عليه السلام را به عنوان مظهر حق مي دانيم و در هر عصر و تاريخي اگر كار حسين گونه آغاز بشود


ناشي از عاشوراي حسين است. [1] .

با ملاحظه اينكه تغييري در چهره ي آن مبارزه نكرده باشد آنگاه بر مردان آن عصر لازم و ضروري است از آن انقلاب دفاع كنند همچون تجديد خاطره عاشورا در سال 1342 بدست مبارك فرزند فاطمه (س) حضرت آيت الله العظمي امام خميني (ره).

مقدمه دوم: اينكه براي هر چيزي معيار و علائمي است براي حق هم سه علامت است.

1- قرآن: كلمات خداوند جلوه ي حقيقي هر حقيقتي است و بيانگر ماهيت آن مي باشد چنانچه خود مي فرمايد:

و يمح الله الباطل و يحق الحق بكلماته. [2] .

خدا باطل را محو نمود و حق را تثبيت كرد بدون اينكه اسلحه اي غير از كلمات خود داشته باشد.

سلاح او قرآن مجيد بود و از آن مشخصات و امتيازات حق و باطل را بيان نمود و مردم به دنبال آن رفته اند هر كسي كه واقعا اعتصام به قرآن زد راه هدايت را پيش گرفت وگرنه در گمراهي افتاد.

2- رسولان و فرستادگان خداوند مظهر حق و باطل هستند.

3- پيروان مخلص و علمائي كه بيانگر روايات پيشوايان دين هستند:

فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه و مخالفا علي هواه و مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه. [3] .

يعني فقهائي كه از وساوس شيطان ايمن هستند و حافظ دين خدا و مخالف هواي نفس و مطيع امر مولي هستند بر عوام جامعه لازم است كه در اخذ احكام الهي مقلد آنان باشند.

عصري كه ما زندگي مي كنيم عصر غيبت امامت است، و مي دانيم همه مكلف به فروعاتي هستيم، در تبيين اين احكام نياز به دانشمنداني داريم، لازمه ي عمل به قوانين الهي و نجات از عذاب خداوند پيروي از فقهاء ارزشمند است تا اينكه از مسير حق انحراف پيدا نكنيم.


اين برنامه در صدر اسلام و در زمان حضور امامت نيز بوده است گاهي ائمه براي برطرف كردن ترديد شخصي به محضر عالم و دانشمندي كه آشنائي كامل به دين مبين اسلام دارد و در صحنه هاي گوناگون فداكاري لازم را نموده و از جان و مال دريغ نكرده همچون سلمان و مقداد و عمار... ارجاع مي دادند.


پاورقي

[1] مجله‏ي نور دانش، شماره‏ي سوم، سال 1341 شمسي.

[2] شوري: 24.

[3] بحارالانوار، ج 2، ص 88، حديث 12.