بازگشت

مروري بر چند مرثيه از شعراي عرب


«عقبة بن عمرو السهمي »نخستين كسي است كه در رثاي عاشوراييان شعر سرود. او در اواخر قرن اول به كربلا رفت نزديك قبر آن حضرت كه رسيد اين مرثيه را گفت :



مررت علي بترالحسين بكربلا

ففامن عليه من دموعي عريزها



در كربلا بر قبر حسين گذشتم و اشك فراواني از ديدگانم فرو ريخت .



و لا برج الونا وزّوار قبره

يقوم عليهم مشكها و عبيرها



آنها كه رايحه مشك و عبير بر شامه زائرانش هميشه مي وزد.

«دعبل خزاعي » در قصيده اي طولاني به ذكر فضايل و خصايل رسول خدا و اهل بيت او مي پردازد. در فرازي از اين مرثيه زيبا چنين مي خوانيم :



أفاطم لو خلت الحسين مجّدلا

و قدمات عطشا به شط ّ فرات



اي فاطمه اگر مي دانستي حسين با لب تشنه در كنار فرات سر بر خاك نهاد.



اذا للطمت الغّد فاطم عند

اجريت دمع العين في الوجنات



جز لطمه به صورت نمي زدي و غير اشك بر گونه نمي ريختي .