بازگشت

سوگواري و عزاداري براي حسين بن علي


گريستند در مصيبت او سماوات و سكانش ، جنت و رضوانش ، جحيم و خزانش ،جنان و غلمانش ، ايمان و برهانش ، ايقان و عرفانش ، فرقان و بنيانش ، جبل و بنيانش ،بحار و حيتنانش ، مكه واركانش



اي قوم در اين عزا بگرييد

بر كشته كربلا بگرييد



از خون جگر سرشك سازيد

بهر دل مصطفي بگرييد



دل خسته ماتم حسين ايد

اي خسته دلان هلابگرييد



تا شسته شود كدورت از دل

يك دم ز سر صفا بگرييد



اي ديده خون ببار كه محرم است

نزد خداي ، ديده گريان مكرم است



فرمود شاه دين كه منم كشته سرشك

بر زخم هاي شاه ، سرشك تو مرهم است



منهم به داغ لاله رخان گريه كرده ام

بر غنجه هاي گشته خزان گريه كرده ام



آتش فكنده بر دل و جانم اميد عشق

از ياد او به ديده جان ، گريه كرده ام



هر جا كه ديده ام لب عطشان كنار آب

اشكم ز ديده گشته روان ، گريه كرده ام



در ماتم خزان زده ، گل هاي كربلا

چون بلبلي به آه و فغان ، گريه كرده ام