بازگشت

وقار شيرازي


وقار فرزند ارشد وصال شيرازي ، علم و كمال و شعر و شاعري را در محضر پدر استادش آموخته و در خاندان وصال دانشمندي تمام عيار بود. وي در سرودن مراثي و درقالب تركيب بند به تتبع از محتشم و پدرش وصال داراي بياني ساده ، آهنگين ، زيبا و سهل و ممتنع مي باشد و در اين تتبع ، كمال استادي و دقت را به كار برده و موفق هم بوده است ؛ به طوري كه مراثي وقار كه در جواب محتشم كاشاني سروده شده ، به كار وي بسيارنزديك است :



اي دل بنال زار كه هنگام ماتمست

وز ديده اشك بار كه ماه محرمست



هر جا كه بنگري همه اوضاع اندهست

هر سو كه بگذري همه اسباب ماتمست



اي چرخ سالهاست كه بيداد كرده اي

امروز اين طريقه نه بنياد كرده اي



نشنيده ام دلي كه زاندوه نخسته اي

يا خاطري كه يك نفسش شاد كرده اي



ليك از هزار دل كه ببستي به بند غم

يكبار هم دلي زغم آزاد كرده اي



محمود خان صبا كه در سرودن قصيده استادي مسلم است در رثاي شهيدان كربلا داراي تركيب بندي است كه بسيار سليس و روان و محكم سروده شده و يكي از بهترين مراثي موجود در اين زمينه است :



باز از افق هلال محرم شد آشكار

واز غم نشست بر دل پير و جوان غبار



باز آتش زروي زمين گشته شعله ور

كافتاد از آن به خرمن هفت آسمان شرار



برخاست از زمين وزمان شور رستخيز

وزهر طرف علامت محشر شد آشكار



پيرايه بخش چهره صبر و رضا حسين

سرمايه شفاعت روز جزا حسين



گر در زمانه واقعه كربلا نبود معلوم

قدر صبر و عيار رضاي نبود



سبطي چنين براي فدا گرنبي نداشت

آسان بدو شفاعت روز جزا نبود



كي بر فلك درخت شقاوت كشيد سر

گر زير خاك تخم جفا زابتدا نبود



آيد كجا زعهده اين درد و غم برون

چشم زمانه بارد اگر تا به حشر خون