بازگشت

پيشگفتار


السلام عليك يا صريع الدمعة العبري .

السلام عليك يا مذيب الكبد الحري .

السلام عليك يا صريع العبره السابكة و قرين المصيبة الراتبه .

ديدگانت پر اشك ، لبانت خشكيده ، سينه ات گداخته ، قلبت شعله ور، روحت پرتلاطم ، ليكن مهار نفست برمشت .

سرود ايمان بر لب ، نواي توحيد در كام ، ياد خدا در دل ، دستار پيامبر بر سر، كهنه پيرهن امانت مادر بر تن ، بزم اشكواره در پيش .

اي حسين ، اي رازدار منزل وحي ؛ غم سراي خيمه هايت ، سوزش قلب زنانت ، گريه نوباوگانت ، آه و سوز خواهرانت ، العطش از دخترانت ، عالمي را اشك ريزان مي كند!

اي حسين اي رهنماي راه ايمان ، اي حسين اي جرعه نوش جام يزدان ، كوفيان بد صفت ، نامردمان بي مروت ، دعوت گران بي فتوت ، حيا از مادرت زهرا (س) نكردند!

اي حسين جان اي خون يزدان !

واژگان در چكامه شور تو ناتوان ، شعر گويان در ستايش صبر تو حيران ، و اديبان در بيان ايثار تو سرگردان .

يا حسين ! نيايت به شهادت پذيري ات جان يافت ، زكريا (ع) به غم آميخته با نامت ره جست ، فطرس به بركت گاهواره تو بال يافت . گويي كه در قربانگاه زمين ِ آرزو حاجيان قرباني به ياد تو كنند؛ و گويي احرام به تن داران در سرزمين عرفات دنبال راه تو روند كه تو فرزند مكه و بطحايي ، فرزند زمزم و صفايي ، پور حل و منايي .

گرگان بيشه شهوت ، پارگان تنت را تن پاره كردند، روبهان مرغزار حيله دعوت نامه ها را به شمشير باز كردند و حراميان بستر كفر دست پليد خويش را براي بيعت به سوي تو گشودند كه چه نيك فرمودي :

«ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السله و الذله و هيهات منا الذلة يا بي اللّه ورسوله والمؤمنون وحجور طابت وطهرت وانوف حمية ونفوس ابيه من ان توثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام ؛

همانا، حرام زاده فرزند حرام زاده ، مرا بر دو كار مخير داشته ؛ يكي مرگ و ديگري خواري . و چه دور است ذلت از ما خاندان . خداوند و پيامبرش و باورمندان و دامن هاي پاكيزه (كه ما را پروردند) و مردمي كه زير بار ستم نروند و افرادي كه تن به خواري ندهند(جملگي ) دوري مي گزينند؛ كه فرمانبري ناپاكان بر كشته شدن شرافت مندانه برگزيده شود».

دژخيمان اهريمن صفت ، كرنش گران معبد نفس ، فرمانبران سفير ابليس ،غنودگان بر بستر آمال و دنباله روان امير جانيان يزيد، صلايت را با تير و پيكان پاسخ دادند و دلايل ات را با سنگ . براي آن كه همه تاريخ راز مظلوميت را بدانند، فرمودي :

«هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله (ص) هل من موحد يخاف اللّه فينا؟ هل من مغيث يرجواللّه باعاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عنداللّه في اعانتنا؟

آيا كسي هست كه از حرم رسول خدا (ص) پاس دارد؟ آيا يكتا پرستي هست كه درحق ما از خداوند بترسد؟ آيا پناه دهنده اي هست كه به پناه دادن ما به خدا اميد وار باشد؟آيا كمك كاري هست كه با كمك به ما بدانچه نزد خداست ، اميدوار باشد؟ آه ، كه نوايت را ناشنوده گرفتند؛ افسوس كه پور پيامبر، فرزند زهرا و حيدر (ص) را تنها گذاشتند، دردا كه بارها كردن تيري زهر آگين به سويت ، ديدگان پر التهاب كودكانت را برهم گذاردند؛ واي كه بر سينه پر درد دخت امير مؤمنان دست پرورده زهراي مرضيه ، آتش غم ريختند و اندوها كه حرمت را شكستند!