كربلا بود و حسين
ظهر عاشورا، زمين كربلا بود و حسين
پيش خيل دشمنان، تنها خدا بود و حسين
هر طرف پرپر گلي از شاخه ي افتاده بود
و اندر آن گلشن خزان لاله ها بود و حسين
داشت در آغوش گرمش، آخرين سرباز را
زآن همه ياران، علي اصغر بجا بود و حسين!
آخرين سرباز هم غلطيد در خون گلو
بعد از آن گل، خيمه ها ماتمسرا بود و حسين
يك طرف جسم علمدار رشيد كربلا
غرقه در خون، دستش از پيكر جدا بود و حسين!
عون و جعفر، اكبر و اصغر به خون خود خضاب
كربلا چون لاله زاران با صفا بود و حسين
تيرباران شد تن سالار مظلومان (فراز)!
هر طرف از شش جهت بلا بود و حسين