بازگشت

شرحه شرحه درد!






هفت بند عق دارد نينواي زخم تو

اي تمام گريه هايم، هاي هاي زخم تو!



در سكوت اشك، پژواك دايم گم شده ست

شرحه شرحه درد مي خوانم براي زخم تو



از وداعت در دلم صد پاره خون گل كرده است

داغ من شد تازه در حال و هواي زخم تو



با كدامين ديده مي يابد تماشايت كنم؟

هستيم اي كاش مي شد رونماي زخم تو!



بوسه بر رگهاي خونين تو جانم زنده كرد

عمر خود را يافتم در جاي جاي زخم تو



تو شكيبائي به قلبم مي دهي، اما چه سود

من صبوري كي توانم در عزاي زخم تو؟!



كاشكي! در غربت آباد دل من خانه داشت

داغ آن خنجر، كه مي شد آشناي زخم تو!