بازگشت

مقدمه


در تاريخ زندگي بشر، بويژه مبارزات حق و باطل، همواره حركتهايي منحصر به فرد و بي نظير در ابعاد گوناگون وجود داشته كه نه تنها خود، آفريننده تحولها و به وجود آورنده شگفتيهاي بديعي شده، بلكه نقطه عطف والا و شايسته اي گرديده است كه از هر نظر قلبها و انديشه ها را متوجه خود ساخته است.

اگر نخستين درگيري و نبرد ميان دو چهره شاخص و برجسته حق و باطل را كشته شدن «هابيل» به دست «قابيل» بدانيم، بي گمان آنگونه كه قرآن فرموده است، موجب پيدايي بسياري از مسائل و همزمان با آن، موضوع رقم خوردن حيات و مرگ انسانها و جوامع بشري مطرح مي شود كه علاوه بر خبر دادن از اهميت شگرف اين مبارزات، تأثير عميق و بي همتاي آنها نيز بيان شده است.

«من اجل ذلك كتبنا علي بني اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكأنما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا (مائده / 32).

(بدين سبب بر بني اسرائيل چنين حكم نموديم كه هر كس نفسي را بدون حق قصاص و يا بي آنكه فساد و فتنه اي در روي زمين كند به قتل برساند، مثل آن باشد كه همه مردم را كشته. و هر كه نفسي را حيات بخشد، مثل آن است كه همه مردم را حيات بخشيده است.)

بعثت پيامبران از سوي حق و آوردن شريعتهاي الهي و دعوت از مردم براي پذيرفتن دين حنيف و روي آوردن به يكتاپرستي و دوري از شرك، و برقراري قسط و عدل در جامعه، همواره قرين درگيري بين نمايندگان شرك و كفر با جبهه توحيد بوده است كه مصداق همان فرموده ي قرآن كريم است.

اندكي تأمل و دقت نظر در ابعاد مختلف اين حركتها و مبارزه ها و تأثير آنها، ما را به راستي و حق بودن آيه آگاه مي سازد؛ چرا كه بعثت تمام پيامبران همچون نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و پيامبر اسلام - صلوات الله عليهم اجمعين - به منظور زنده كردن و احياي جوامع بشري بوده است. از سوي ديگر، نبودن امام و جانشيني مشخص براي هريك از پيامبران پيشين، باعث مي شد كه با مرور زمان و وقوع رويدادهاي گوناگون و دخالت دشمنان و ناآگاهان و بستن پيرايه هاي مختلف بر شريعت آنان، به تدريج احكام و دستورهاي ديني به كمرنگي و حتي بي رنگي گرايد، تا جايي كه پيامبر و فرستاده ديگري از جانب خداوند، مبعوث شود و با شريعتي تازه، انسانها را به سوي فلاح و رستگاري رهنمون گردد.

دين خاتم پيامبران و دعوت ايشان، اين ويژگي را داشت كه امام و جانشيني مشخص، تضمين كننده سلامت دستورهاي ديني بود، و در عين حال با معياري مشخص و ميزاني قابل اعتماد، از تحريف كلام خداوند و ايجاد شكوك و شبهه و برداشتهاي نادرست و غرض آلود در كتاب مبين جلوگيري مي كرد. چنين اصلي در پيامبران پيشين وجود نداشت و به همين دليل، كتاب آسماني آنان تحريف شد و اهداف و بيان آنان را تيره و مكدر ساخت و پيروان به گمراهي افتادند و دين از خاصيت بهره دهي اصلي خويش بازماند.

همان حركت معمول و رايج در جلوگيري از دعوت حق و گسترش دين توسط پيامبران و رسيدن نداي توحيد به گوش جان انسانهاي منتظر و خسته از بيداد كفر و طاغوت، همزمان با بعثت خاتم پيامبران نيز آغاز شد. اما اين باور، چون نداي الهي عالمگير و دعوت، فراگير و گسترده بود، و كمتر كسي مي توانست خود را از مخاطب بودن اين ندا مستثنا كند، و دين كامل و پيامبر، آخرين بود، جبهه كفر و طاغوت از توان و كوشش خود بهره گرفت، تا بتواند ضربات سنگين و خرد كننده اي بر پيكر اين نداي رهايي بخش و آزاد كننده ي انسانها وارد كند و بدين جهت، بارها همه اسلام با همه كفر در صحنه هاي مختلفي روبرو شد. [1] .

تمام تلاش و كوشش پيامبر (ص) و ياران اندكش در مكه و تحمل فشارهاي ويرانگر و كشنده اي كه از سوي مشركان وارد مي شد، بيانگر همين بسيج كامل به منظور در هم كوبيدن حق است. جنگهاي پي در پي مخالفان و مشركان در مدينه، دنباله همان حركتهاي شوم و مذبوحانه معاندان در مكه بود كه البته عالمي بر فشردگي صفوف مسلمانان و روي آوردن انسانهاي حقيقت جو و سالم و پاك به دين اسلام به شمار آمد.

مخالفان داخلي و مشركان از پاي ننشستند و تا زماني كه پيامبر (ص) در قيد حيات بود، از تمام امكانات و نيروي خود براي از بين بردن دين اسلام كوشيدند. اما اين تلاشها مؤثر نيفتاد و دين اسلام روز به روز گسترش بيشتري يافت.

پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) سياست و شيوه مخالفان تغيير كرد. آنان دريافتند كه از ميان برداشتن دين، غير ممكن است و لذا نقشه خطرناكي طرح كردند تا از درون، ضربه هاي ويرانگري بر دين وارد كنند. و در اين مسير نيز از همه امكانات خود سود جستند. از كساني كه ايمان ضعيفي داشتند، تا دنيا پرستان و به ظاهر دوستان بهره بردند و سالها كوشيدند تا به تدريج به هسته هاي مركزي حكومت راه يابند. (چگونگي كاربرد شيوه هاي آنان در اين زمينه، از جمله مسائلي نيست كه در اين مقال بگنجد و به بحث مستقلي نياز دارد).

آنان كه روزي پرچمدار شرك عليه اسلام بودند و در صف اول مبارزه عليه حق قرار داشتند و شمشير اسلام، جان آنان و نزديكانشان را نشانه رفته بود، امروز علم اسلام خواهي بر دوش گرفتند و غم دين خوردند و براي زنده كردن شعارهاي اسلامي اشك تمساح ريختند و در جايگاه خليفه رسول خدا (ص) باني تبليغ دين و شناساندن اسلام به مردم و جهاد در راه خدا شدند!

اين گونه بود كه تحريف از درون آغاز شد و لباس دين وارونه گشت و تبليغات دستگاه اموي، حق را از درون مورد تهديد قرار داد، به گونه اي كه نه فقط مؤمنان راستين بلكه اصل اسلام در معرض خطر قرار گرفت. تهديد، بسيار عميق و جدي، و سرمايه گذاري مخالفان براي محو آثار اسلام اصيل و قرآن كريم، همه جانبه بود. بر اين اساس، بايد كسي به مصاف اين دشمنان سرسخت مي رفت كه جانش، جان اسلام و خونش، خون پيامبر باشد. از اين رو، نزديك ترين فرد به رسول خدا (ص) مردي از سلاله پاك اهل بيت، حجت زمان، وديعه خداوند در زمين، سالار جوانان بهشت، حضرت امام حسين - سلام الله عليه - قيام كرد و مردانه و با اخلاص و صفا، گام در راهي نهاد كه هدفش ياري دين بر حق جدش بود. در اين راه، خود و عزيزترين كسانش را قرباني دين مبين كرد و با شهادت مظلومانه اش، اسلام را براي هميشه ي تاريخ زنده نگه داشت.

حضرت حسين بن علي (ع) و ياران باوفايش، با نثار خون خويش، حماسه اي بي همتا در جهان اسلام و فرهنگ بشري به وجود آوردند كه قاموس مردانگي، آزادي، حق طلبي، ايثار و شهادت از آن زنده شد و فرهنگ و تمدن اسلامي را به يكباره دگرگون ساخت و اكنون پس از صدها سال، شاهد پيروي مسلمانان واقعي در اقصي نقاط جهان از اين حركت خدايي هستيم.

ملت بزرگ و امت فداكار ايران به رهبري سلاله اي پاك از همان خاندان، حضرت امام خميني - رضوان الله تعالي عليه - همان راه را در طول مبارزات حق طلبانه ي خود پيمود و سرانجام در روز 22 بهمن ماه 1357 توانست با غلبه بر طاغوت زمان، مظاهر و ارزشهاي اسلامي را زنده كند و با تبديل اسلام ظاهري به اسلام ناب محمدي، نداي روحبخش توحيد را به سرتاسر جهان برساند.

در اين مرحله از تاريخ نيز دشمنان اسلام و قرآن، تاب تحمل نداشتند، پس علم مخالفت برافراشتند و به همه امكانات و نيروهاي خود، در نهايت بي رحمي و شقاوت به جنگ اسلام و مسلمين آمدند. اما پايداري ملت مسلمان ايران به رهبري داهيانه حضرت امام خميني (س) به شعار الهي «خون بر شمشير پيروز است» مصداق بخشيد، و ثابت كرد كه «حق» همواره ماندني است و آنچه ضايع و از بين رفتني است كفر و شرك و طاغوت است.

اگر در حادثه خونبار عاشورا، جان انسانهاي آزاده به درد آمد و در سوگ سالار شهيدان، اشك ريختند. و اگر گويندگان و شاعران آگاه و ژرف انديش، در رثاي حسين (ع) و مظلوميت او و ياران شهيدش. آثار ارزشمندي نگاشتند و سرودند و فرياد اين مظلومان هميشه ي تاريخ را به گوش جهانيان رساندند، امروز نيز شاعران و نويسندگان درد آشنا، هوشمند و آگاه، ظلم و ستم و بيداد طاغوتيان و مقاومت مردانه و جانانه امت اسلامي و رهبري بي نظير امام خميني را در قالب شعر و سرود و كلماتي آهنگين و اديبانه با بياني شيوا به گوش تمامي انسانهاي آزاده مي رسانند.

هماننديهاي دو حادثه عظيم عاشورا و انقلاب اسلامي ايران، فراوان است و شاعران و گويندگان، از اين هماننديها به خوبي استفاده كردند و تأثير پذيري امت حق جوي ايران اسلامي را در قالب شعر بيان نمودند و در اين راه به توفيقهاي بزرگي دست يافتند. بي گمان استقصا و جستجوي كامل براي نشان دادن تأثير فرهنگ عاشورا بر ادبيات معاصر - پس از پيروزي انقلاب اسلامي - آنهم در متون نظم ميسر نيست. اما از آنجا كه:



آب دريا را اگر نتوان كشيد

هم به قدر تشنگي بايد چشيد



در اين مقاله مي كوشيم تا برخي از جلوه هاي اين تأثير پذيري را همراه با نمونه هايي به اجمال و در حد بضاعت ناچيز خويش بنمايانيم.

بيان اين نكته اساسي را نبايد فروگذاشت، كه تأثير پذيري از فرهنگ عاشورا و بررسي گونه هاي مختلف آن در شعر قبل از انقلاب و ادبيات دوران مقاومت و ستمشاهي، خود از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. اينكه كدام دسته از شاعران به اين مهم اقدام كرده اند، بيان چه جنبه هايي را در كلام خود برگزيده اند، تعبيرات لفظي و تشبيهات ادبي و استعاره هاي آنان چگونه بوده، قدرت كلام و ميزان نفوذ نفس آنان تا چه پايه رفته است، چه ابعادي از تأثير پذيري را وجهه سخن خويش قرار داده اند و...؟ زماني كه اين بررسيها صورت گرفت، آيه هاي فراواني براي انجام داوريهاي فرهنگي و ادبي همه جانبه حاصل مي شود كه هم باعنايت به افراد و گويندگان و هم با توجه به جنبه هاي كلامي، فرهنگي، ادبي و... قابل مقايسه و تطبيق و آنگاه نتيجه گيري است كه فرصت و مجال ديگري مي طلبد.

از آنجا كه آوردن نمونه هاي نثر - كه در بسياري موارد، مثلا به آوردن تمام يك داستان يا بيش از نيمي از آن مي انجامد - مقاله را بسيار مفصل مي كند تا بتوان حال و هواي تأثير را به طور كامل نشان دهد، صرفا در اين سطور، متون نظم در قالب ادبيات معاصر و آن هم شعر پس از پيروزي انقلاب اسلامي مورد بررسي و استناد قرار گرفته است. تا از اين رهگذر، گوشه اي از اين فراخناي بيكران و قطره اي از اين اقيانوس عظيم، به عنوان نمونه ارائه شود.

يادآوري اين نكته مهم ضروري است كه استشهاد به شعر برخي و فروگذاردن اثر و كلام برخي ديگر، نه به معناي برتري و تفضيل يكي بر ديگري است - كه ترجيح بلامرجح خواهد بود - بلكه فقط از باب ذكر نمونه و مثال است و نه مسئله اي ديگر. كه مجال آوردن تمام نمونه هاي شعري از هر دست به هيچ رو، در يك مقاله امكان پذير نيست و كتابها و رساله هاي مفصل مي طلبد.


پاورقي

[1] فرموده‏ي پيامبر اسلام در جنگ خندق: «برز الايمان کله الي الشرک کله» تاريخ پيامبر اسلام (ص)، محمد ابراهيم آيتي، ص 391 به نقل از دلايل الصدق، ج 2، ص 259.