بازگشت

اي دل شوريده ديوانه وار (دهقان ساماني)






اي دل شوريده ديوانه وار

بر طرف كرببلا كن گذار



خون علي اكبر نسرين عذار

ريخته بر خاك و شده لاله زار



سار خروشد بسر شاخسار

نالد و گويد كه حسين كشته شد



جان جهان نور دو عين كشته شد

هست رخ لاله رخان هر گلي



زير زمين خفته سيه سنبلي

طرّه اكبر خم هر سنبلي



ناله ز هر شاخ زند بلبلي

كرده بپا شورشي و غلغلي



نالد و گويد كه حسين كشته شد

جان جهان نور دو عين كشته شد



كرده سيه زاغ از اين غصه رخت

نوحه كند بلبل شوريده بخت



ناله كشد فاخته از سينه سخت

جامه كند چاك درافتد ز تخت



نعره كشد طايري از هر درخت

نالد و گويد كه حسين كشته شد



جان جهان نور دو عين كشته شد

هدهد پر سوخته پر بشكند



تخت نهد تاج ز سر بفكند

كبك دري زير درختان تَنَد



غلغله بر كوه و كمر افكند

قهقهه بگذارد و غوغا كند



ناله و گويد كه حسين كشته شد

جان جهان نور دو عين كشته شد



گل بدرد جامه ديباج را

بر زند آتش سمن و كاج را



خواسته صد غلغله دُرّاج را

بفكند از سر بزمين تاج را



ياد كند صاحب معراج را

نالد و گويد كه حسين كشته شد



جان جهان نور دو عين كشته شد

وحش و طيورند نوان يكسره



آه برآرد ز جگر هو سره

ناله ز ماهيست بپا تا بره



جغد خروشد بسر كنگره

بر سر قبر شهداء قَبَّرِه



نالد و گويد كه حسين كشته شد

جان جهان نور دو عين كشته شد



شور حسيني است بهر گلستان

مرغ كند از غم او داستان



سينه زنانند همه دوستان

طوطي خوش نغمه ز هندوستان



پر بگشايد سوي هر بوستان

نالدوگويد كه حسين كشته شد



جان جهان نور دو عين كشته شد

لب ز چرا بستن آهو نگر



ذكر كبوتر همه ياهو نگر

مرثيه خوان قمري و طيهونگر



زار و سيه پوش پرستو نگر

فاخته را گرم بكو كو نگر



نالد و گويد كه حسين كشته شد

جان جهان نور دو عين كشته شد



بهر عزا خون زده از خاك جوش

غلغله افكنده طيور و وحوش



ناله برآورده زمين خموش

جن وملك رفته سراسر ز هوش



آمده سيف الشعراء در خروش

نالد و گويد كه حسين كشته شد



جان جهان نور دو عين كشته شد