بازگشت

با لب تشنه... در پي آبند!


اتمام حجتهاي امام حسين عليه السلام و يارانش درباره آب بر دل سنگ دشمن اثري نگذاشت، و كمبود آب در خيمه ها همچنان تأثير خود را نشان مي داد. صداي العطش كودكان و بي تابي آنان، مردان باغيرت و بزرگوار حسين عليه السلام را مصمم ساخت تا از هر تلاشي براي بدست آوردن آب فروگذار نكنند.

اين تلاشها نتايج خوبي داشت و آب فراواني به خيمه ها رساند، اگر چه گاهي بيش از يك مشك يا كمتر بدست نمي آمد، و گاهي كاملاً بي نتيجه بود. حتي اقدام به كندن چاه كردند ولي به آبي نرسيدند.

آنان براي آب حتي به قلب لشكر محاصره كننده فرات مي زدند. در مواردي اصحاب حضرت پيشقدم مي شدند، و گاهي بني هاشم و حتي خود حضرت شخصاً براي آب مي رفتند. گاهي بصورت جمعي


و گاهي به تنهايي براي آوردن آب حركت مي كردند. اين اقدامات به دستور امام حسين عليه السلام بود و گاهي نيز خود اصحاب پيشنهاد مي كردند و حضرت اجازه مي دادند.

در روزهاي اول محاصره بدون درگيري زياد مي توانستند آب بياورند، ولي در روزهاي آخر با مقابله شديد دشمن روبرو مي شدند و باران تير را بر جان مي خريدند تا آبي به خيمه برسد، و حتي تصميم گرفتند بچه ها را به فرات ببرند. در مواردي دشمن اطراف خيمه ها مي آمد تا آب به خيمه رسيده را باز پس گيرد.

آبي كه با اين مشكلات بدست مي آمد گاهي تا خيمه ها مي رسيد و گاهي مشك در بين راه با تير يا شمشير پاره مي شد.

هر چه به عاشورا نزديكتر مي شد محاصره دشمن تنگ تر و منع آب شديدتر و آوردن آن به خيمه ها مشكلتر مي شد، تا آنجا كه در مراحل آخر چند نفر بر سر آوردن آب مجروح يا شهيد شدند.

امام حسين عليه السلام و بني هاشم و اصحاب با آنكه كنار آب مي آمدند ولي قطره اي نمي نوشيدند و حتي اسبها آب نمي خوردند، و شرط وفا و جوانمردي را با ياد كودكان تشنه در خيمه ها به جهانيان مي آموختند.

- - -