بازگشت

كرامت حسين ... در تشنگي دشمن!


امام حسين عليه السلام با آنكه از شهادت حضرت مسلم و هاني و قيس بن مصهّر بدست ابن زياد خبر داشتند، ولي دشمن خود را از آب منع نكردند.

آنحضرت در مسير كوفه به شراف رسيدند. هنگام سحر فرمودند: «مشكها و ظرفهاي آب را پر كنيد»!

همچنان كه پيش مي رفتند لشكر حر از فاصله دوري ديده شدند، و لحظاتي بعد هزار سپاهي در گرمترين وقت روز رسيدند.

با اينكه در بيابان آبي يافت نمي شد، حضرت با كمال بزرگواري به اصحاب خود دستور دادند به لشكر حر آب دهند و حتي حيواناتشان را سيراب كنند.

آب فراتت را

بگو:

آب حيات آمده؛

بايد كه درياها شوي؛

فُلك نجات آمده!

اصحاب امام حسين عليه السلام به لشكر حر آب دادند و مركبهايشان را نيز سيراب كردند، و حتي مشكهاي خالي آنان را پر كردند.

عظمت جود حسيني آنگاه نمودار شد كه حضرت - با آنكه رئيس قوم و بعنوان پسر پيامبرصلي اللَّه عليه وآله مورد احترام خاص بودند - شخصاً به آب دادن لشكر مقابل و حتي مركبهايشان اقدام نمودند.

علي بن طعان محاربي مي گويد: آن روز من هم با حر بودم و ديرتر از همه رسيدم. حضرت به من فرمود: اي علي، شتر را بخوابان.


من شترم را خواباندم و حضرت به من آب داد، و در حالي كه آب از دهانه مشك مي ريخت فرمود: «هَنيئاً لَكَ، نوش جانت»! بعد از اينكه سيراب شدم حضرت به مركب من نيز آب داد!



بهر فرات امروز، آب حياتم من!

فردا اگر عطشان، نزد فراتم من!؟



اين رفتار امام حسين عليه السلام در مقابل لشكري بود كه همه مرد بودند و زن و فرزندي همراهشان نبود.

در مقابل اينهمه لطف و محبت امام حسين عليه السلام، لشكر ابن زياد در كنار آب با وجود كودكان آب را بستند و آنان را در سوز عطش گداختند، و حضرت و اصحابش را با لب تشنه شهيد كردند.