بازگشت

وحشي بافقي


كمال الدين وحشي بافقي شعر معروف قرن دهم هجري در بافق كرمان ولادت يافت و به روزگار جواني از زادگاه خود به يزد رفت و به خدمت غياث الدين مير ميران حاكم يزد رسيد و بيشتر مدايح خود را در مدح او ساخت. وحشي قصايدي نيز در ستايش شاه طهماسب سروده و از يزد به دربار شاه صفوي فرستاده است.

وحشي از آغاز كودكي تا پايان زندگي همواره با تنگدستي و سختي معيشت روبرو بوده و هيچگاه روي خوشي و آسايش نديده است؛ از اين رو كنج قناعت در يزد را مغتنم شمرده و با اشعار مؤثر و سوزناك بر زخمهاي درون خويش مرهم مي نهاده است. درين دو بيت، اشاره اي بدين صورت به زندگي خود دارد:



مجنون به من بي سر و پا مي ماند

غمخانه ي من به كربلا مي ماند



جغدي به سراي من فرود آمد و گفت

كاين خانه به ويرانه ي ما مي ماند



ديوان وحشي بالغ بر نه هزار بيت از قصيده و غزل و ترجيع بند و رباعي و مثنوي است. وحشي قصايدي نيز دارد كه در مدح بزرگان دين سروده و مناقب و مدايح آنها را با زبان شعر بيان كرده است. وفات وحشي در سال 991 ه. اتفاق افتاده و در يزد مدفون است. اينك (تركيب بندي) كه در مصائب حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) سروده


است در زير نقل مي كنيم: