بازگشت

كليد فتح






در سرم باز شور و شر باشد

آه در سينه ام شرر باشد



در مديح مه بني هاشم

بحر طبعم پر از گهر باشد



كيست عباس آنكه اوصافش

برتر از فكرت بشر باشد



عالم و فاضل و رشيد و دلير

بنده ي خاص دادگر باشد



آنكه در آسمان زهد و ورع

مهر رخشنده ي سحر باشد






آنكه در كشور صفا و وفا

صاحب افسر و كمر باشد



آنكه در دوده ي بني هاشم

گشته مشهور بر قمر باشد



مهر رخشنده ي در سپهر ادب

شاخص قدرت و هنر باشد



آنكه در غيرت و جوانمردي

بين احرار مشتهر باشد



سرو آزاد گلشن اسلام

نخل توحيد را ثمر باشد



در يلان عرب نبود كسي

با ابوالفضل هم قدر باشد



بازوانش كليد فتح و ظفر

خصم را خار در بصر باشد



مير و سردار لشكر توحيد

در شجاعت چو شير نر باشد



شايد البته كاين غضنفر فر

حيدر صفدرش پدر باشد



بايد ام البنين پاك سرشت




مادر اينچنين پسر باشد



گفت بايد كه در ره معشوق

پيشكش چشم و دست و سر باشد



با لب تشنه جان سپرد و حسين

از غمش دست بر كمر باشد



ساقي آب را نديده كسي

كام او را خشك و، ديده تر باشد



اينكه باب الحوائجش گويند

از روايات معتبر باشد



صله (فولادي) از ابوفاضل

حاجتش مطمع نظر باشد