بازگشت

انقلاب و شورش مردم بر ضد حكومت


انقلاب امام سرچشمه نهضتها و انقلابهاي متعدّدي در جامعه اسلامي گرديد، شيعياني كه خود امام را دعوت نموده و سپس دست از ياري او برتافتند، كم كم به اشتباه خود پي برده و متوجه مي شدند كه چه عمل ننگيني را به انجام رسانده اند، آنان احساس مي كردند كه ننگ اين گناه از دامنشان شسته نخواهد شد، مگر آنكه انتقام خون او را از قاتلانش بگيرند و يا در اين راه كشته شوند.

از طرف ديگر گروه ديگري نيز به آنان پيوستند، كساني كه مي خواستند از يوغ ظلم دستگاه حكومت اموي بوسيله انقلاب رهائي يابند.

اولين جنبشي كه پس از قيام كربلا پديد آمد، قيام توّابين به رهبري سليمان بن صرد خزاعي و مسيب بن نجيه و عبدالله بن سعد و عبدالله بن وال تميمي و رفاعة بن شدّاد بود، اين جنبش از سال شصت و يك هجري آغاز شد و مخفيانه به تجهيز و جمع آوري نفرات مي پرداختند، تا آنكه شب جمعه پنجم ربيع الثاني سال شصت و پنج هجري فرارسيد، در آن شب به سوي تربت پاك امام حركت كردند و هنگامي كه به كنار قبر آن حضرت رسيدند گفتند:

پروردگارا ما فرزند پيامبر را ياري نكرديم گناهان گذشته ما را بيامرز و توبه ما را بپذير، به روح حسين و ياران راستين و شهيد او رحمت فرست، ما شهادت مي دهيم كه بر همان عقيده هستيم كه حسين بر سر آن كشته شد، پروردگارا اگر گناهان ما را نيامرزي و به ديده رحم و عطوفت به ما ننگري زيانكار و بدبخت خواهيم بود.

پس از پايان اين صحنه شورانگيز به سمت شام حركت كردند و در سرزميني به نام «عين الوردة» با سپاه شام روبرو شدند و پس از سه روز نبرد سخت سرانجام شكست خورده و جز عده كمي از آنان بقيه به شهادت رسيدند.

دومين جنبشي كه به خونخواهي امام به انجام رسيد انقلاب مختار بود، او ابتدا بخاطر همكاري با مسلم بن عقيل به زندان افتاد، سپس با وساطت از زندان آزاد شد، و با شعار «يا لثارات الحسين» دست به انقلاب زد، مختار قاتلان امام را سخت مورد تعقيب قرار داد و به هلاكت افكند، بطوري كه ظرف يك روز دويست و هشتاد نفر از آنان را كشت و خانه هاي سران جنايتكار فراري را ويران ساخت.

البته تنها اين دو جنبش از انقلاب امام سرچشمه نگرفتند، بلكه در تاريخ انقلابهاي بسياري را مي توان يافت كه از آن نشأت گرفته است، حتي بني عباس انقلابشان را بر عليه بني اميه به عنوان انتقام از خون آن حضرت قلمداد مي كردند.