بازگشت

قافيه «ل»


گويي شادي هايش به نيرنگ، بدل شده است

پيشامدهاي تكان دهنده بر او رسيده است.

از لباس هايي كه بر تن داشته، برهنه شده است

و لباس هاي انتقال (كفن) را بر تنش كرده اند.

بعداز آن كه در اين دنيا از سرِخودخواهي بر اسبان سوار مي شد

اينك بر دوش مردم برده مي شود

به سوي قبري كه در آن، تنهاست

به دور از آشنايان و خويشان.

از وارث خود، جدا مي شود و به وي پشت مي كند

وشرافت هاي موروثي،او را [از تنهايي ومرگ،] نجات نمي دهند.

در هر چه به دست مي آورد، ولخرجي مي كند

و اهميتي نمي دهد كه حلال است يا حرام.

آيا به مالي كه در قيامت، وبال گردنت خواهد بود

از سرِ حرص و نابخردي، بخل مي ورزي؟

آن مالي كه عاقبتش شر

و خودش ناچيز است، در واقع، مال نيست.

از كارهاي دنيا، آنچه را كه نيك است

و از همه كارها كامل تر و شريف تر است، انجام بده.

فريب دنيا را نخور و آن را وا گذار

چرا كه هيچ وقت براي تو روبه راه نخواهد شد.