قافيه «ك»
از صاحب تجربه [كه سرد و گرم روزگار را چشيده] در شگفتم
كه چگونه در غفلت است و به دنبال سرگرمي مي رود!
در شگفتم از كسي كه جانش در گروِ رسوايي ها و خطاهايش است
و در كوشيدن براي رهاييِ جانش كوتاهي مي كند.
با تنبلي و ناداني، موجب هلاكت خويش مي شود
و خود را به مَهلكه هاي ترسناك درمي اندازد
با تكرار كردن گناهان در هر روز
و با پرده دري در انجام دادن حرام هاي الهي.
اين را وقتي خواهد فهميد كه مرگ، ناگهان به سراغش بيايد
و گريه كنندگان، بر گردش حلقه زنند.