بازگشت

قافيه «ذ»


دنياي تو - كه تو را فريفته است -

زيورهايش رو به زوال است.

بكوش تا از مَهلكه هاي آن بركنار باشي

چرا كه صاحب اراده، به آن، گوش نمي سپرد.

دنيايي كه شيريني آن به زهر آميخته است

هيچ پناهگاهي بهتر از پرهيز از آن نيست.

در شگفتم از شيفته نعمت دنيا

و فريفته روزهاي خوش آن!

و در شگفتم از ترجيح دهنده اقامت در سرزمين هاي خشك و بي آب و گياه

بر اقامت در سرزمين هاي حاصلخيز و پرباران!