بازگشت

اطعام كردن


555. المعجم الكبير - به نقل از حبيب بن ابي ثابت -: يكي از زنان امام حسين عليه السلام در يكي از زمين هاي امام عليه السلام، غذايي درست كرد و ايشان از آن خورد. سپس، غذا برداشته شد كه يكي از وابستگانش آمد و امام عليه السلام او را به غذا دعوت كرد. او گفت: اي ابا عبد اللَّه! غذا نمي خواهم.

امام عليه السلام پرسيد: «چرا؟».

او گفت: اندكي پيش، نزد عبيد اللَّه بن عبّاس، غذا خورديم.

امام حسين عليه السلام فرمود: «پدرش سَرور قريش بود. پيامبر خدا فرمود: اي پسران عبد المطّلب! غذا بخورانيد و نيكو سخن بگوييد».

556. الذريّة الطاهرة - به نقل از عبد اللَّه بن سليمان بن نافع، از امام حسين عليه السلام -: پيامبر خدا فرمود: «اي بني هاشم! نيكو بگوييد و غذا بخورانيد».

مردي گفت: در جلوي تو چيزي نمي بينم.

امام عليه السلام فرمود: «تو چه مي داني كه غذاي من چيست؟ غذاي من [كه مي بخشم] ، هنگام چيدن خرما و درو كردن محصول است».

557. المحاسن - به نقل از بِشْر بن غالب -: با امام حسين عليه السلام به سوي مدينه حركت كرديم. با او گوسفندي بريان شده بود كه اعضاي آن را يكي يكي به افراد مي داد.