ولادت فرزند پسر
320. فرج المهموم - از امام صادق عليه السلام -: امام حسين عليه السلام سالي پياده به مكّه رفت و پاهايش وَرَم كرد. يكي از وابستگانش به ايشان گفت: كاش سوار مي شدي تا اين وَرَمت، فرو بنشيند.
فرمود: «هرگز! چون به اين منزلگاه درآمديم، مردي سياه، با روغني به پيشواز تو مي آيد. آن را از او بخر».
آن وابسته گفت: پدر و مادرم فدايت! پيشِ رو، منزلگاهي نيست كه در آن، كسي اين روغن را بفروشد.
امام عليه السلام فرمود: «چرا. پيشِ روي تو و قبل از رسيدن به منزلگاه، مي آيد».
پس يك ميل حركت كرد كه مرد سياه را ديد. امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اين، همان مرد است. روغن را از او بگير و بهايش را بپرداز».
مرد سياه به آن وابسته گفت: اين روغن را براي چه كسي مي خواهي؟
گفت: براي حسين بن علي.
گفت: ما را به سوي او ببر.
به سوي امام عليه السلام آمد و سلام داد و گفت: اي فرزند پيامبر خدا! من، غلام توام و از تو پولي نمي گيرم؛ امّا دعا كن كه خدا، فرزندي پسر و سالم روزي ام كند كه شما اهل بيت را دوست بدارد؛ چرا كه همسرم در حال زايمان است.
امام عليه السلام فرمود: «به خانه ات برو كه خدا به تو پسري سالم بخشيده است».
او رفت و چنان يافت. سپس به سوي امام حسين عليه السلام بازگشت و ايشان، به خاطر ولادت پسرش براي او دعاي خير كرد. آن گاه، امام حسين عليه السلام از روغن به پايش ماليد و از جايش برنخاسته بود كه وَرَم پاهايش خوابيد.