بازگشت

اشعار ابن صيفي


«نصراللّه بن مجلي» از ثقات اهل سنت، مي گويد: شبي در عالم رؤيا به خدمت اميرالمؤمنين (ع) رسيدم و عرض كردم: «تفتحون مكة فتقولون من دخل دار ابي سفيان فهو امن ثم يتم علي ولدك الحسين يوم الطف ما تم؟».

يعني در فتح مكه، خانه ابوسفيان را مامن قرار داديد كه هركس به آنجا برود در پناه است، آن وقت در كربلا با فرزندت حسين (ع) انطور رفتار شد كه ديديد». حضرت فرمود: پاسخ تو را «ابن صيفي» در اشعارش داده است صبح به نزد ابن صيفي (معروف به حـيـص و بـيص، متوفاي 574) آمدم و خواب خودم را تعريف كردم، صيحه اي زد و گفت عجبا! اين اشعار را ديشب گفتم در حالي كه هنوز براي كسي نخوانده ام و به روي كاغذهم نياورده ام:



ملكنا فكان العفو منا سجية

فلما ملكتم سال بالدم ابطح



وحللتم قتل الا ساري و طالما

غدونا علي الا سري نمن و نصفح



فحسبكم هذا التفاوت بيننا

وكل انا بالذي فيه ينضح [1] .



يـعـني: «وقتي ما به حكومت رسيديم، همه را عفو كرديم، زيرا عفو، صفت ما خاندان است، اما شما كه به حكومت رسيديد، بيابان وسيعي را پر از خون نموديد». «شما قتل اسيران را مجاز شمرديد ولي ما آنان را بخشيديم و عفو كرديم». «اين تفاوت بين ما و شما كافي است، زيرا از كوزه برون تراود آنچه در اوست».


پاورقي

[1] الکني و الالقاب، ج1، ص 327 (ابن وفيات الاعيان، ج2، ص 365 حياة الحيوان، ج1، ص 186).