بازگشت

جوانمردي


مـسـالـه بـستن آب در كربلا، قضيه تازه اي نبود بلكه در نبرد صفين هم «معاويه» آب را به روي سـپـاهـيـان امـيرالمؤمنين (ع) بست، هرچند «عمروعاص» با اين عمل مخالف بود و مي گفت: «مـعـاويـه! سـربازان علي تشنه نمي مانند و تو و سربازانت سيراب» اما معاويه بر بستن آب، اصرار مي ورزيد تا به دنبال مذاكرات بي فايده، «مالك اشتر و اشعث بن قيس» شريعه را از دست سربازان مـعـاويه درآوردند آنگاه معاويه به عمروعاص گفت: «آيا به نظر تو علي دست به عمل مقابله به مثل مي زند؟».

«عـمـرو» مـي گـويـد: «ظـنـي انـه لا يـسـتـحـل منك ما استحللت منه و ان الذي جا له غير الما» [1] «عقيده ام اين است كه اميرالمؤمنين روا نمي دارد چيزي را كه تو آن را روا داشتي، چون علي براي بستن آب به اينجا نيامده است» به قول «ملاي رومي».



در شجاعت شير ربا نيستي

در مروت خود كه دانه كيستي



«مرحوم شهريار هم به اين جريان اشاره دارد:



سه بار دست به دست آمد آب و در هربار

علي چنين هنري كردي و او چنان هوسي



فضول گفت كه ارفاق تا به اين حد بس

كه بي حيائي دشمن زحد گذشت بسي



جواب داد كه ما جنگ بهر آن داريم

كه نان و آب نبندد كسي به روي كسي



توهم بيا و تماشاي حق و باطل كن

به بين كه در پي سيمرغ مي جهد مگسي




پاورقي

[1] وقعه صفين، 186.