بازگشت

بستن آب در كربلا


يـكـي از اعـمـال زشـتي كه در كربلا رخ داد، ماجراي بستن آب به روي خيمه هاي حسيني و زنها و اطفال بود. «يـزيـد بن حصين همداني» [1] كه نامش در فهرست شهداي كربلا، جاودانه شده است به سـيـد الشهدا (ع) عرض كرد: «اگر اجازه دهيد در مساله بستن آب، باعمر بن سعد صحبتي كنم شايد مؤثر واقع شود». امـام (ع) اجـازه فـرمـود «يزيد بن حصين» به طرف چادر و خيمه «عمر ابن سعد»حركت كرد و چـون وارد شـد، بـه «عـمـر سـعـد» سلام نكرد و اين رفتار، «عمر سعد» رابسيار ناراحت كرد و گفت: «يا اخا همدان! ما منعك من السلام، الست مسلما!». «اي برادر همداني! چرا سلام نكردي؟

مگر من مسلمان نيستم!». «فـقـال له: هذا ما الفرات تشرب منه كلاب السواد و خنازيرها و هذا الحسين بن علي و نساؤه و اهل بيته يموتون عطشا و انت تزعم انك تعرف اللّه و رسوله». «يزيد بن حصين گفت: اين آب فرات است كه همه حيوانات از آن استفاده مي كنند، اما حسين (ع) زنان و بچه هايش در اثر تشنگي در حال هلاك شدن هستند، مع الوصف تو ادعاي مسلماني داري!». «عـمر سعد» سرش را پايين انداخت و گفت: «واللّه يا اخا همدان! اني لاعلم حرمة اذاهم و لكن ما اجد نفسي تجيبني الي ترك الري لغيري». «مـي دانـم آزار و اذيـت ايـن خـانـدان حرام است، اما خواهشهاي دروني من اجازه نمي دهد كه از حكومت ري به نفع ديگري دست بكشم!!». «يـزيد بن حصين» برگشت و به حضرت عرض كرد، «قد رضي ان يقتلك بولاية الري، عمر سعد براي رسيدن به حكومت ري، راضي به قتل شما شده است» [2] .


پاورقي

[1] شـبيه اين جريان براي «انس بن حرث کاهلي و برير بن خضير همداني» هم ذکر شده است که يا تعدد قضيه بوده يا اشتباه در اسامي روات، رخ داده است.

[2] کشف الغمة، 2 /47.