بازگشت

كلام امام حسين به هرثمة بن سليم


«فـول هـربـا حـتي لا تري لنا مقتلا فوالذي نفس محمد (ص) بيده، لا يري مقتلنا اليوم رجل و لا يغيثنا الا ادخله اللّه النار». از كـسـانـي كه در كربلا با امام (ع) ملاقات داشته و از نصرت و همراهي آن حضرت خودداري كرده «هرثمة بن سليم»است. جـريـان او در حادثه كربلا به جنگ صفين بر مي گردد، هنگامي كه جز سربازان اميرالمؤمنين (ع) بـود، گـويـد وقـتـي امـيـرالمؤمنين (ع) به سرزمين كربلا رسيد، پياده شد و نماز را با آن حضرت خوانديم، بعد از نماز، مقداري از خاك كربلا را برداشت و بوييد و فرمود: «واها لك ايتها التربة! ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب». «اي خاك! جمعيتي از اينجا محشور مي شوند كه بدون حساب وارد بهشت مي گردند». «هرثمة» كه اين خبر غيبي را شنيد، چون اعتقاد كاملي به امام (ع) نداشت، در مراجعت از صفين، بـه هـمـسـرش «جردا بنت سمير» كه از شيعيان مخلص اميرالمؤمنين (ع) بود، مي گويد: «الا اعـجـبك من صديقك ابي الحسن؟، مي خواهي مطلب عجيبي را از امامت علي (ع) برايت نقل كنم و آن اين است كه درباره آينده كربلا خبر غيبي را فرمود ولي او از غيب چه خبر دارد؟».

«جردا» گفت: «ان اميرالمؤمنين لم يقل الا حقا، حضرت، هرچه مي گويد حق است». بـيش از 23 سال از اين خبر غيبي گذشت تا هنگامي كه «عبيداللّه بن زياد» سپاهي را براي جنگ با حسين (ع) به كربلا فرستاد و يكي از سربازان اين سپاه همين «هرثمه»است. «هـرثـمـه» مـي گـويد چون به كربلا رسيديم و حسين (ع) را ديدم به ياد آن خبر غيبي علي (ع) افـتادم، و متاسف و ناراحت شدم كه چرا براي جنگ با حسين (ع) به اينجا كشيده شده ام لذا سوار بر اسـب، شـرفـياب محضر مقدس سيدالشهدا (ع) شد و سلام كرد و آنچه را از پدر بزرگوارش در اين مكان ديده و شنيده بود، براي حضرت عرض كرد. «فـقـال الحسين: معنا انت او علينا؟

فقلت: يابن رسول اللّه! لا معك و لا عليك، تركت اهلي و ولدي اخاف عليهم من ابن زياد». «حضرت فرمود: اكنون با ما هستي يا در مقابل ما؟

عرض كردم، با هيچكدام، چون زن و بچه ام را در كوفه گذاشته ام و آمده ام و از ابن زياد بر جان آنان مي ترسم». ايـنـجـا بـود كه حضرت فرمود: «پس زود از اين منطقه فرار كن و دور شو تا جنگ ما را نبيني، به خـدايـي كـه جـان پيامبر (ص) در دست اوست، سوگند كه هركس مقاتله ما را شاهد باشد اما ما را كمك نكند، خداوند او را وارد آتش مي كند» لذا «هرثمة»مخفيانه از كربلا خارج شد [1] .


پاورقي

[1] وقعة صفين، 140 ـ بحار، 32 / 419 الحديد، 3 / 169.