بازگشت

روضه


سر مبارك ابي عبداللّه (ع) در مواردي تكلم كرده و قرآن خوانده است:

1 ـ «زيـد بـن ارقم» مي گويد «سر مبارك را ديدم كه در حال خواندن قرآن است: (ام حسبت ان اصـحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا)، موي بر تنم راست شد و گفتم: اين ماجرا عجيبت تر از جريان اصحاب كهف و رقيم است». 2 ـ وقـتـي سر را به درختي آويزان مي كنند و نوري از آن ساطع مي شود، قرآن مي خواند: (و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون). 3 ـ «هـلال بـن نـافـع» مـي گـويـد: «مـردي را ديدم كه سر را حمل مي كند و سر مقدس به او مي گويد: بين سر و بدنم جدايي انداختي، خداوند بين سر و بدنت جدايي بيندازد». 4 ـ «سلمة بن كهيل» مي گويد: «از زبان مقدس سر شنيدم كه مي خواند: (فسيكفيكهم اللّه و هو السميع العليم). 5 ـ «ابـن وكيده» صدايي مي شنود اما نمي داند كه از سر مقدس است يا از ديگري، سر، او را مورد خطاب قرار مي دهد كه:«يابن وكيده! اما علمت انا معشر الائمة احيا عند ربهم يرزقون». 6 ـ «منهال بن عمر» مي گويد: «سر را در دمشق ديدم و مردي سوره كهف ميخواند زبان مقدس به سخن آمد و گفت: «اعجب من اصحاب الكهف قتلي و حملي» [1] الـبـتـه ايـن اسـتـبـعادي ندارد، زيرا حضرت موسي (ع) از درختي شنيد كه: (ياموسي اني انا رب العالمين) [2] يـا در خـيـبـر، زن يـهوديه گوسفندي را مسموم كرد و جلو پيامبر (ص) گذاشت، حضرت فرمود: «كفوا ايديكم فان هذه الذراع تخبرني انها مسمومة» [3] «اين پاچه گوسفند به من خبر مي دهد كه مسموم است». «تـذكـرة الشهدا» نقل مي كند كه از «شيخ مفيد» سؤال كردند آيا خواندن قرآن از بالاي ني در مـورد سـر مـبـارك حـسين (ع) صحيح است؟

مي فرمايد: روايتي از ائمه نرسيده ولي من منكر هم نيستم در جايي كه در قيامت دست و پاي گنهكاران شهادت بدهد.



گفتم سر پر خون ز كه داري تو شكايت

از سوره كهف است ترا از چه حكايت؟



اي قرص قمر از چه پر از خون شده رويت

بينم زپس پرده چه مه روي نكويت



اندر عقب قافله داري نظر اي سر

در كوفه مگر هست تو را همسفر اي سر




پاورقي

[1] مقتل الحسين، مقرم، 434.

[2] قصص / 30.

[3] مغازي، واقدي، 2 / 678.