بازگشت

كلام امام حسين به عمرو بن قيس مشرقي و پسرعمويش


«انـطـلـقـا فـلا تـسمعا لي واعية و لا تريا لي سوادا، فانه من سمع و اعيتنا اوراي سوادنا فلم يجبنا و اعيتنا، كان حقا علي اللّه ان يكبه علي منخريه في نار جهنم» [1] يـكـي از ملاقاتهاي سيدالشهدا (ع) در «قصر مقاتل» [2] ، ملاقاتي است كه حضرت با «عمرو بـن قـيـس مـشـرقي و پسر عمويش» داشته اند پسر عموي عمرو، نگاهي به محاسن سياه حضرت انداخت و عرض كرد «هذا الذي اري خضاب او شعرك؟ فقال خضاب».

اين سياهي، طبيعي است يا خضاب كرده ايد!؟

امام (ع) فرمود: «خضاب است و پيري زود به سراغ ما بني هاشم مي آيد». بعد، حضرت از اين دو پسر عمو سؤال فرمود كه آيا براي نصرت من آمده ايد؟.

عمرو بن قيس گفت: «انا رجل كبير السن! كثير العيال! و في يدي بضايع للناس!». «سـن مـن بـالا رفـته و عايله زياد دارم و امانتهاي مردم هم دردست من است و نمي خواهم امانتها در دست من ضايع شود!!». پـسـر عموي او هم مثل او عذر تراشي كرد آنگاه حضرت فرمود: «پس اكنون كه آماده همكاري با مـن نيستيد، هرچه زودتر از اينجا خارج شويد، زيرا هركس جمعيت ما را ببيند و يا فرياد استغاثه ما را بشنود، ولي ما را ياري نكند، سزاوار است كه خداوند او را با بيني، به آتش جهنم بيندازد». شـبيه اين تعبير را امام (ع) «به هرثمة بن سليم و عبيداللّه حر جعفي» فرموده اند كه در محل خود ذكر گرديد.


پاورقي

[1] کشي، 113، بحار، 27 /204 حياة الحسين، 3 /88.

[2] قصر مقاتل، منسوب به مقاتل بن حيان است.