بازگشت

فرزدق و حفظ قرآن


روزي پـدر فـرزدق در ايـام خـلافت اميرالمؤمنين (ع) بر حضرت وارد شد، مولاي متقيان از نام او سؤال كرد، گفت: «من غالب بن صعصعة هستم». حضرت فرمود: «همان كسي كه داراي شتران زياد بود؟».

غالب گفت: «آري». حضرت فرمود: «ما فعلت ابلك الكثيرة؟

قال: ذعذعتها الحقوق». «پس شتران فراوانت چه شدند؟

گفت: «در راه بدهكاريها و حقوق مالي صرف گرديد». امام (ع) فرمود: «ذلك احمد سبلها، اين بهترين راه مصرف آنهاست». سپس حضرت پرسيد «اين جوان همراه تو كيست؟».

او گفت: «پسرم همام است كه به او شعر ياد داده ام و اميدوارم در آينده شاعربزرگي بشود». حضرت امير (ع) فرمود: «لو اقراته القران فهو خير له، اگر به او قرآن ياد مي دادي بهتر بود». «فـرزدق» مـي گـويد: «اين كلام حضرت آنچنان در من تاثير كرد كه تصميم گرفتم تا قرآن را حفظ نكرده ام به چيز ديگري مشغول نشوم»، لذا بدينوسيله حافظ قرآن شد [1] .


پاورقي

[1] الحديد، 20 /96.