بازگشت

روضه


مـرحـوم «سـيـد عـبـدالرزاق مقرم» مي گويد: خون سه شهيد در عاشورا به آسمان صعود كرد و قطره اي از آن به زمين برنگشت:

1 ـ حضرت علي اكبر (ع) كه در زيارتنامه آمده: «بابي انت دمك المرتقي به الي حبيب اللّه».

2 ـ حـضـرت عـلـي اصغر (ع) كه در زيارتنامه آمده: «السلام علي عبداللّه الرضيع المرمي الصريع المصعد بدمه الي السما».

3 ـ سيد الشهدا (ع) وقتي تير به بدن مباركش اصابت كرد، خونها را به آسمان پاشيد و قطره اي از آن به زمين برنگشت» [1] .

البته اين مساله شواهد تاريخي زيادي دارد چنانچه پيامبر (ص) در مورد شهداي احد فرمود: «لفوهم بدمائهم و جراحهم، فانه ليس احد يجرح في اللّه الاجا يوم القيامة بجرحه» [2] «ايـن شـهـدا را با همين ابدان مجروح و خون آلود، دفن كنيد، زيرا هر كس در راه خدا جراحتي بردارد، در قيامت هم با همان بدن مجروح، محشور مي شود». يـا امـيـرالـمـؤمـنـيـن (ع) در مـورد شـهـداي جـمـل فرمود: «واروا قتلانا في ثيابهم التي قتلوا فيها» [3] عـظـمـت حضرت علي اصغر از اينجا روشن مي شود كه خون اين شهيد بايد ذخيره بماند تا روزي مورد محاجه قرار گيرد در آن لحظه آخر، امام (ع) براي وداع، جلو خيمه آمد و به خواهرش فرمود: «ناوليني ولدي الصغير حتي اودعه فاخذه و اوما اليه ليقبله فرماه حرملة بن الكاهل الاسدي (لعنه اللّه تـعـالـي) بسهم فوقع في نحره فذبحه ثم حضر له عند الفسطاط حفيرة في جفن سيفه فدفنه فيها بدمائه» [4] «فرزند خرد سالم را بياور تا با او وداع كنم، چون او را گرفت و خواست ببوسد، حرمله تيري را پرتاب كـرد كـه بـه گلوي جناب علي اصغر اصابت كرد و حضرت كنار خيمه براي او قبري را حفر كردند و او را با همان وضع خون آلود، دفن نمودند».



بخواب اي نوگل پژمان و پرپر

بخواب اي غنچه نشكفته اصغر



بخواب آسوده اندر دامن خاك

نديده دامن پر مهر مادر



بخواب و خواب راحت كن شب و روز

كه خاموش است صحرا بار ديگر



همه افتاده در خوابند و خاموش

توئي صحرا و چندين نعش بي سر




پاورقي

[1] علي الاکبر، مقرم، ص 86.

[2] مغازي، واقدي، 1 /309.

[3] جمل، تاليف شيخ مفيد، 211.

[4] ملهوف، 49 ابصار، 24.