بازگشت

عبدالله بن عباس كيست؟


«عبداللّه بن عباس» پسر عموي رسول خدا (ص) است كه سه سال قبل از هجرت، متولد شده و در موقع رحلت آن بزرگوار، سيزده ساله بوده و در سن هفتاد سالگي در طائف از دنيا رفته است چون بـه خاطر بيعت نكردن با «عبداللّه بن زبير» به طائف تبعيد شده بود، محمد بن حنفيه بر او نماز خواند و گفت: «اليوم مات رباني هذه الامة». وي در اثر دعاي پيامبر (ص) كه در حق او فرمود: «اللهم علمه الحكمة و تاويل القران»، در تفسير قـرآن مـهارت خاصي پيدا كرد وي همراه پيامبر (ص) بود كه جبرئيل را ديد ولي نشناخت در جنگ جمل، صفين و نهروان، همراه اميرالمؤمنين (ع) شركت كرده است [1] بـعـضي از محققين شيعه، ابن عباس را به خاطر عدم شركت در واقعه طف، سرزنش مي كنند و هر كـس به نحوي درباره او سخن گفته است، ولي حضرت حسين (ع) از بعضي مانند عبداللّه بن عمر و عـبـيـداللّه حـر جـعفي رسما دعوت كرده ولي از ابن عباس و ابن حنفيه دعوت نفرمود، هر چند امام (ع) يك دعوت عمومي و همگاني داشته است. دفـاع «مرحوم مامقاني» را از تنقيح الرجال در احوالات محمد بن حنفيه ذكر كرديم و گفته شد امثال ابن عباس و محمد بن حنفيه كه در واقعه كربلا شركت نكردند، آيا معذور هستند يا خير؟.

ولي خود ابن عباس در پاسخ به اين اشكال كه چرا در كربلا شركت نكردي مي گفت: «ان اصحاب الحسين (ع) لم ينقصوا رجلا و لم يزيدوا رجلا نعرفهم باسمائهم من قبل شهودهم». «اسامي اصحاب حسين (ع) را از قبل مي دانستيم، نه يك نفر كم و نه يك نفر زياد» [2] ولـي اجـمـالا آنـچـه مسلم و قطعي است اين است كه ابن عباس از مدافعين سرسخت اهل بيت (ع) بوده است كه چند نمونه از تاريخ ذكر مي شود:

1 ـ بـعـد از جنگ جمل، ابن عباس به دستور اميرالمؤمنين (ع) به در خانه عايشه آمد ولي او اجازه نـداد، لـذا ابـن عباس بدون اجازه وارد منزل شد، عايشه از پشت پرده صدا زد: «دخلت بيتنا بغير اذننا، بدون اجازه وارد خانه ما شدي». ابن عباس گفت: «آن خانه اي كه بايد با اجازه وارد شد، در مدينه است نه در بصره» [3] .

2 ـ در اواخـر عـمـر كـه نـابينا شده و دستش در دست پسرش بود، صداي جمعيتي را شنيد كه به امـيرالمؤمنين (ع) ناسزا مي گفتند، به پسرش گفت: مرا نزد اين مردم برگردان، وقتي برگشت گفت: «ايكم الساب للّه»؟.

قالوا: «نعوذ باللّه ان نسب اللّه!». فقال: «ايكم الساب رسول اللّه (ص)». فقالوا: «نعوذ باللّه ان نسب رسول اللّه (ص)!». فقال: ايكم الساب علي بن ابي طالب (ع)؟».

فقالوا: «اما هذا فنعم!!». قـال: «اشـهـد لـقـد سـمـعـت رسـول اللّه يـقـول: مـن سـبـنـي فـقـد سـب اللّه و مـن سـب عليا فقد سبني» [4] «كداميك از شما به خدا و پيامبر (ص) دشنام مي داد؟».

گفتند: «نعوذ باللّه كه خداوند و پيامبر (ص) را دشنام دهيم!». گفت: «كداميك از شما به علي بن ابيطالب (ع) ناسزا مي گفت؟».

گفتند: «بلي، ما بوديم». گفت: «شهادت مي دهم كه از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: هر كس به من ناسزا گويد، خداوند را دشنام داده و هر كس به علي (ع) دشنام دهد، مرا دشنام داده است».


پاورقي

[1] اسدالغابه، 3 /192 استيعاب، 3 /933.

[2] مناقب، 4 /53.

[3] قاموس الرجال، 6 /3.

[4] فوائد الرضويه، 312 قاموس الرجال، 6 /28 امالي صدوق، م 21، 97.