بازگشت

جن در خدمت ائمه


«سدير صيرفي» نقل مي كند كه امام باقر (ع) در مدينه به من دستوراتي را فرمود و من براي انجام آنـهـا از مـديـنه خارج شدم و چون به روحا (سي يا چهل ميلي مدينه) رسيدم مردي را ديدم كه به لـباس خود اشاره مي كند و من خيال كردم تشنه است، ظرف آبي را به او دادم، گفت: نيازي به آب ندارم، آنگاه نامه اي را به من داد كه مركب آن خشك نشده بود، به مهر پايين نامه نگاه كردم، ديدم مـهـر حـضـرت بـاقر العلوم (ع) است، گفتم كي حضرت را ديدي؟

گفت: همين الان و در آن نامه حضرت دستوراتي را به من داده بود، وقتي متوجه شدم، كسي را در مقابل خود نديدم. «سدير» وقتي به خدمت حضرت رسيد و جريان نامه را عرض كرد،امام (ع) فرمود: «يا سدير! ان لنا خدما من الجن فاذا اردنا السرعة بعثناهم». «مـا خـدمـتـكـارانـي از جـن داريـم كـه هـرگاه بخواهيم كاري را به سرعت انجام دهيم آنان را مي فرستيم» [1] .


پاورقي

[1] اصول کافي، 1 /394 باب ان الجن ياتيهم.