بازگشت

روضه


مـصـيـبت عطش امام حسين (ع) اعظم مصائب است، زيرا جبرئيل هم وقتي براي حضرت آدم (ع) روضـه مي خواند، به «مصيبت عطش» اشاره مي كند، وقتي ذات پروردگار عالم اراده فرمود كه تـوبـه آدم (ع) را قـبول نمايد، پرده از جلو چشمش برداشته شد و در ساق عرش، اسامي خمسه آل عبا را ديد، حضرت آدم سؤال كرد اي جبرئيل آنان را چگونه بخوانم؟

گفت بگو: «يـا حميد بحق محمد! يا عالي بحق علي! يا فاطر بحق فاطمة! يا محسن بحق الحسن و الحسين! و منك الاحسان». حضرت آدم سؤال كرد: چرا در موقع بردن نام حسين (ع) قلبم شكست و اشكم جاري شد؟!.

جـبـرئيـل عـرض كـرد: چـون بـراي فـرزندت مصيبتي رخ مي دهد كه تمام مصائب در كنار آن كوچك است. آدم پرسيد آن مصيبت چگونه است؟.

جبرئيل گفت: «يقتل عطشانا غريبا وحيدا فريدا، ليس له ناصر و لا معين و لوتراه يا آدم و هو يقول: وا عطشاه! وا قلة ناصراه! حتي يحول العطش بينه و بين السما كالدخان فلم يجبه احد الا بالسيوف و شـرب الـحـتوف فيذبح ذبح الشاة من قفاه و ينهب رحله اعداؤه و تشهر راسه و رؤوس انصاره في البلدان و معهم النسوان» [1] .



از آب هم مضايقه كردند كوفيان

خوش داشتند حرمت مهمان كربلا



بودند ديو و دد همه سيراب و مي مكيد

خاتم ز قحط آب، سليمان كربلا



ز آن تشنگان هنوز به عيوق مي رسد

فرياد العطش ز بيابان كربلا




پاورقي

[1] بحار، 44 /245، حسين (ع) نفس مطمئنه، 41.