بازگشت

روضه


روز عاشورا، مردم مدينه از طريق «ام سلمه» از شهادت حسين (ع) مطلع شدند، روز ديگري هم بـا آمـدن «بـشـيـر» و كاروان اسرا به تسليت داغديدگان رفتند حضرت سجاد (ع) به «بشير بن جذلم» فرمود: «ادخل المدينة وانعي ابا عبداللّه (ع)». «وارد مدينه شو و خبر شهادت حسين (ع) را به اطلاع مردم برسان». «بشير» چون وارد مسجد پيامبر (ص) شد، صداي گريه اش بلند شد و گفت:



يا اهل يثرب! لا مقام لكم

قتل الحسين فادمعي مدرارا.



الجسم منه بكربلا مضرج

والراس منه علي القناة يدار [1] .



حسين را در غريبي سر بريدند

تن پاكش به خاك و خون كشيدند



تنش در كربلا عريان فتاده

سرش بر نيزه هاي كين نهاده



فـريـاد بـشـير، گويا نفخه صور بود كه در مدينه قيامتي بپا كرد، زنان و مردان و بچه ها، سراسيمه و آشـفـتـه بـه طرف دروازه مدينه با فرياد «وامحمداه، وا حسيناه» به سرعت حركت كردند و به تسليت داغديدگان شتافتند، حضرت سجاد (ع) را، بر روي كرسي ديدند، در حاليكه نمي توانست از گريه خودداري كند آنگاه فرمودند: «ان اللّه و له الحمد ابتلانا بمصائب جليلة في الاسلام عظيمة، قتل ابوعبداللّه الحسين (ع) و عترته و سبي نسائه و صبيته و داروا براسه في البلدان من فوق عالي السنان و هذه الرزية التي لا مثلها رزية، واللّه لو ان النبي (ص) تقدم اليهم في الوصاية بنا لما زادوا علي ما فعلوا بنا فانا للّه و انا اليه راجعون».


پاورقي

[1] ملهوف: 83.