بازگشت

رؤياي شيخ جعفر شوشتري


«شـيـخ جـعـفـر شـوشـتري» بعد از مراجعت از نجف اشرف به موطن خود، قدرت بر اداره منبر و جـلسات وعظ را نداشت، لذا در ماه رمضان كتاب «تفسير صافي» و در ماه محرم، كتاب «روضة الـشهدا» را از روي كتاب براي مردم مي خواند و نمي توانست چيزي را حفظ كند يك سال به همين مـنـوال گـذشت تا محرم سال آينده، شبي به فكر رفت كه من تا كي صحفي باشم و كتاب را از رو بـراي مـردم بـخـوانم در اين اثنا خوابش مي برد، در عالم رؤيا، خود را در صحراي كربلا و در مقابل خـيـمـه امـام حـسـيـن (ع) مي بيند، مي گويد وارد خيمه امام (ع) شدم و سلام كردم، آن حضرت مرا نزديك خود طلبيد و به «حبيب بن مظاهر» فرمود: «فلاني، مهمان ماست و آب هم كه نداريم، ولي مقداري آرد و روغن هست، برخيز و از اينها طعامي درست كن». «حـبيب»، طعام را آماده كرد و نزد من نهاد و من چند قاشق از آن خوردم و بيدار شدم و در اثر اين عـنـايـت حـسـيني (ع) مجلس «شيخ جعفر» به جايي رسيد كه:«يغتبطه سكان الملا الاعلي، ساكنان آسمانها غبطه اين مجالس را مي خوردند» [1] .


پاورقي

[1] فوائد الرضويه، 67.