روضه
چون جراحات سيدالشهدا (ع) زياد شد، به گونه راست از اسب بر زمين افتاد «وهو يقول: بسم اللّه و بـاللّه و علي ملة رسول اللّه (ص) و خرجت زينب من باب الفسطاط و هي تنادي: وا اخاه! وا سيداه! وا اهل بيتاه! ليت السما اطبقت علي الارض».
آن دم بريدم من از حسين دل
كمد به مقتل شمر سيه دل
او مي دويد و من مي دويدم
او سوي مقتل من سوي قاتل
او مي كشيد و من مي كشيدم
او خنجر از كين، من ناله از دل
او مي نشست و من مي نشستم
او روي سينه، من در مقابل
او مي بريد و من مي بريدم
او از حسين سر من از حسين دل
«صالخ شمر باصحابه ما تنتظرون بالرجل، فحملوا عليه من كل جانب» [1] . «شمر فرياد زد: چرا منتظريد، لذا هر كس از هر طرف به حضرت حمله كرد».
پاورقي
[1] ملهوف، 52 تاريخ کامل، 4 /78.