بازگشت

احياي سنت


در نـظـر بدوي، انسان تصور مي كند كه خلفاي غاصب فقط با امير مؤمنان (ع) آن هم بر سر مساله خـلافـت اخـتلاف داشتند، اما وقتي تاريخ را ورق مي زنيم، مي بينم كه اينها با اساس اسلام و بعثت پيامبر (ص) دشمن بودند، زيرا بلافاصله بعد از رحلت پيامبر (ص) مبارزه با سنت نبوي را آغاز كردند كـه يـكـي از مـصـاديـق آن، مـبـارزه بـا نشر حديث نبوي بود تا جائي كه كسي جرات نمي كرد از پـيـامـبر(ص) حديث نقل كند روات حديث را تبعيد كردند و وقتي هم كه از تبعيد نتيجه نگرفتند و ديـدنـد بـر عـكـس احاديث در اقصي نقاط دنيا منتشر شده، به دستور عمر بن الخطاب، راويان حـديث را در مدينه جمع كردند و تحت كنترل و مراقبت قرار دادند، و اين سياست تا زمان «عمربن عبدالعزيز» همچنان ادامه داشت تا به دستور وي، افرادي مامور جمع آوري و ضبط احاديث شدند اكنون لازم است از تاريخ، شواهدي بياوريم تا سخن به گزاف نگفته باشيم. «استاد محقق سيد مرتضي عسگري» از مصادر عامه نقل مي كند:

1 ـ «عمر بن خطاب، قرظة بن كعب» را جهت فرماندهي در عراق تا منطقه «صرار» بدرقه كرد و هنگام خداحافظي گفت: اتدرون لم مشيت معكم: قلنا لحق صحبة رسول اللّه (ص) و لحق الانصار». «مـي دانـيد چرا شما را همراهي كردم؟

گفتيم به خاطر مصاحبت ما با پيامبر (ص) و حق شناسي از انصار».

گفت شما به منطقه اي مي رويد كه سينه هاي مردم از قرآن مملو است، با نقل روايت از پيامبر (ص) آنـان را از قرآن خواندن باز نداريد «فاقلوا الرواية عن رسول اللّه (ص)، از رسول خدا (ص) حديث كم نقل كنيد». «قرظة بن كعب» مي گويد: گاهي در مجالسي مي نشستيم و بحث از احاديث نبوي (ص) مي شد و مـن هـم احـاديثي زياد از آن بزرگوار حفظ بودم، ولي چون به ياد سفارش «عمر» مي افتادم از نقل حديث خودداري مي كردم: «فاذا ذكرت وصية عمر، سكتت» [1] بايد از عمر بن الخطاب سؤال كرد مگر سخن پيامبر (ص) غير از كلام الهي است كه آنان را با حديث نـبوي (ص) از قرآن خواندن باز دارند؟! قرآن مجيد مي فرمايد: (ما ينطق عن الهوي ان هو الا و حي يوحي) [2] مـردم عراق پيامبر (ص) را نديده اند و شيفته كلمات و بيان سيره آن حضرت هستند، و لي «قرظه» حتي يك حديث هم نقل نمي كند.

2 ـ عـمر، «عبداللّه بن مسعود و ابودردا و ابوذر» را جمع كرد و گفت: «ما هذا الحديث عن رسول اللّه (ص»). ايـن احـاديـث چـيـسـت كـه از پيامبر(ص)نقل كرده ايد، لذا اينها را در مدينه حبس كرد تا كشته شد [3] .


پاورقي

[1] نـقش ائمه در احيا دين،151 به نقل از سنن دارمي، 1 /85 باب من هاب الفتيا مخافة السقط، سنن ابن ماجه، 1 /12 باب التوقي في الحديث عن رسول (ص).

[2] نجم /3.

[3] نقش ائمه در احيا دين / 152 به نقل از مستدرک حاکم 1 /110.